وقتی به برخی از نقاشی ها از نزدیک نگاه می کنید، تمام چیزی که می بینید ضربه های تصادفی رنگ است. اما وقتی از نقاشی فاصله می گیرید، آن ضربات رنگ با هم تبدیل به تصویری پر جنب و جوش و منسجم می شوند. این یک سبک هنری بسیار خاص و یا همان سبک امپرسیونیسم است.
نقاشی امپرسیونیسم چیست؟ یک جنبش هنری است که بر چگونگی تغییر نور در یک سوژه تمرکز دارد که با رنگ های زنده، ضربه های قلم مو قابل مشاهده و لایه های ضخیم رنگ مشخص می شود.
در این مقاله درباره نقاشی سبک امپرسیونیسم، تاریخچه این جنبش و هنرمندانی که آن را به شهرت رساندند؛ بیشتر آشنا می شوید.
سبک امپرسیونیسم چیست؟ در اواسط تا اواخر قرن ۱۹ در فرانسه نقاشی امپرسیونیسم توسعه یافت. نقاشی با ضربه های کوچک و بزرگ قلم مو با بافتی برجسته و مشخص از ویژگی های این سبک هنری است که جلوه ای از فرم، رنگ های ترکیب نشده و تأکید بر خلق دقیق نور طبیعی را ارائه می دهد.
امروزه یکی از محبوب ترین جنبش های هنری جهان، که برخی از آثار آن با بالاترین قیمت ها به فروش می رسد، امپرسیونیسم است که در زمان خود بحث برانگیز و ساختار شکن تلقی می شد و نقاشان امپرسیونیست مانند مونه، دگا و رنوار توسط آثار هنری خود سر و صدای زیادی به راه انداختند.
در سال ۱۸۷۴ گروهی از هنرمندان به نام انجمن ناشناس نقاشان، مجسمه سازان، چاپگرها و غیره نمایشگاهی را در پاریس برپا کردند که جنبشی به نام امپرسیونیسم را راه اندازی کرد. اعضای مؤسس آن شامل کلود مونه، ادگار دگا و کامیل پیسارو و برخی دیگر از هنرمندان بودند.
اثر کلود مونه، طلوع خورشید (موزه مارموتان مونه، پاریس) که در سال ۱۸۷۴ به نمایش گذاشته شد، هنگامی که منتقد لوئی لروی آن را متهم کرد که یک طرح است، نه یک نقاشی تمام شده، نام خود را به جنبش امپرسیونیستی داد. امپرسیونیسم یا سبک دریافت گرایی را بسیاری از هنرمندان مستقل به کار گرفته اند. ضربات قلم مو کوتاه و شکسته که به سختی فرم ها را منتقل می کنند، رنگ های خالص و ترکیب نشده و تأکید بر جلوه های نور و استفاده از رنگ خاکستری و سیاه خنثی به جای رنگ سفید در این آثار نمایان است. امپرسیونیست ها اغلب سایه روشن را با رنگ ارائه می کردند.
علاوه بر نحوه اجراء، رنگ های روشن در نقاشی امپرسیونیستی برای چشمانی که به رنگ های تیره نقاشی کلاسیک عادت داشتند، تکان دهنده بود! بسیاری از هنرمندان ترجیح دادند از لاک طلایی ضخیم که نقاشان معمولاً برای کمرنگ کردن آثار خود استفاده می کردند، استفاده نکنند. خود رنگ ها نیز زنده تر بودند. قرن نوزدهم شاهد توسعه رنگدانه های مصنوعی برای رنگ های مورد استفاده هنرمندان بود که سایه های پر جنب و جوش آبی، سبز و زرد را عرضه می کرد و نقاشان قبلاً هرگز از آن استفاده نکرده بودند. برای مثال، کشتی ۱۸۷۴ ادوارد مانه دارای وسعتی از رنگدانه های مصنوعی جدید و آبی سرولین است.
ویژگی های متعدد و هنرمندان متنوع آن، تعریف جنبش امپرسیونیستی را دشوار می کند. با این حال، امپرسیونیسم جنبشی با پیامدهای ماندگار بود، زیرا استقبال از مدرنیته آن را به سکوی پرشی برای هنری جدید تبدیل کرد.
نقاشی امپرسیونیستی یک جنبش هنری قرن نوزدهمی است که در فرانسه آغاز شد. نقاشان امپرسیونیست ظاهر یک موضوع را با استفاده از ضربات قلم مو و استفاده از رنگ های روشن و خالص به تصویر می کشند که وقتی به عنوان یک ترکیب کامل در نظر گرفته می شوند، نور طبیعی را منعکس میکند. و این دقیقاً همان جایی است که اصطلاح “نقاشی امپرسیونیسم” از آن سرچشمه می گیرد. نقاشان در تلاش نبودند تصویری واقعی از یک موضوع خلق کنند. در عوض، آنها تصوری از نحوه ظاهر سوژه از دیدگاه منحصر به فرد خود ایجاد کردند.
امپرسیونیست ها همچنین شیوه کار هنرمندان را تغییر دادند. قبل از ظهور این جنبش، هنرمندان معمولاً موضوعات را در داخل یک کارگاه نقاشی می کردند که در نتیجه صحنه ای کاملاً بی نقص اما تخیلی ایجاد میشد. امپرسیونیست ها اغلب آثار خود را در فضای بیرونی خلق کرده و از زندگی واقعی نقاشی می کردند. آنها متوجه شدند که چگونه نور طبیعی می تواند ظاهر و رنگ یک صحنه را تغییر دهد. از آنجایی که آنها در فضای بیرونی اثر خود را خلق می کردند، مجبور بودند به سرعت رنگ را بر روی سطح بوم اعمال کنند، که منجر به ضربه های قلم موی قابل مشاهده ای شد که در نقاشی سبک امپرسیونیستی رایج است.
هنر امپرسیونیستی اغلب از تکنیک هایی استفاده می کند که در سایر سبک های نقاشی استفاده نمی شود. این امر تشخیص آثار امپرسیونیستی را با توجه به جزئیات بسیار آسان تر می کند. وقتی بتوانید تکنیک های مختلف نقاشی را در یک اثر هنری انتخاب کنید، از آثاری که در حال مشاهده آن هستید بیش از پیش لذت خواهید برد.
تکنیک رنگ شکسته یکی از قابل تشخیص ترین بخش های نقاشی امپرسیونیستی است. این تکنیک با استفاده از رنگ در ضربات کوچک و کوتاه انجام می شود که باعث می شود رنگ ها از دور با هم ترکیب شوند. در حین استفاده از این تکنیک، رنگ ها به معنای واقعی کلمه با هم ترکیب نمی شوند، بلکه به صورت نوری با هم ترکیب می شوند. بنابراین، امپرسیونیست ها از روش اختلاط نوری برای ایجاد حس توهم و تأثیر در هنگام مشاهده چنین آثار هنری استفاده می کردند.
این تکنیک امپرسیونیستی توسط مونه و رنوار معرفی شد. آنها با گذاشتن رنگ هایی روی بوم که با هم ترکیب نشده بودند، نقاشی می کردند. این به این معنی است که کار ممکن است از نزدیک ناتمام به نظر برسد، اما چنانچه از اثر فاصله بگیرید، به راحتی می توانید رنگ های دوست داشتنی را که در قطعه ثبت شده است، ببینید. یکی از انتقادات اصلی منتقدان معاصر درباره امپرسیونیسم مربوط به این تکنیک نقاشی بود که باعث می شد نقاشی ها از نزدیک «ناتمام» به نظر برسند. ما می توانیم این تکنیک را در بسیاری از نقاشی های امپرسیونیستی مانند نیلوفرهای آبی مونه و پل ژاپنی و بسیاری از این گونه آثار هنری کلاسیک ببینیم.
توجه به نور در یک نقاشی امپرسیونیستی یکی از مهم ترین بخش های آن بشمار می رود. نور و تأثیر آن بر سوژه، کلید اصلی سبک امپرسیونیستی است. نور همیشه مهمتر از هر چیز دیگری در یک قطعه امپرسیونیستی است. خورشید، سایه و زمان در روز به وضوح در نقاشی امپرسیونیستی آشکار شده است.
نور طبیعی به دقت در این قطعات از طریق تکنیک های مختلف اعمال رنگ به تصویر کشیده می شود. یکی از جنبه های کلیدی ثبت نور در یک اثر، خودداری از استفاده از رنگ سیاه است. سایه ها در اکثر موارد از طریق استفاده از رنگ های مختلف آبی ایجاد می شوند. این نوع رنگ های پاستلی حس سایه و نور طبیعی تری نسبت به سایر تکنیک های نقاشی ایجاد می کنند.
نقاشی مرطوب روی مرطوب تکنیکی است که به نقاش اجازه می دهد تا رنگ مرطوب را روی لایه های دیگر رنگ مرطوب اعمال کند. در بسیاری از سبک های نقاشی دیگر، قبل از اعمال رنگ جدید، اجازه داده می شود تا تمام لایه های رنگ زیرین خشک شوند. رنگ های مرطوب تا حدی با هم ترکیب می شوند و سایه های جدیدی را در کار ایجاد می کنند که با تکنیک های سنتی نقاشی که به صورت لایه به لایه انجام می شود؛ امکانپذیر نیست.
این سبک نقاشی نسبت به انواع دیگر سبک های رنگ آمیزی بسیار نرم تر شکل گرفته است. لبه های نقاشی امپرسیونیستی به دلیل استفاده از این تکنیک کاملاً نرم هستند و حس حرکت را می توان از طریق این ترفند به نقاشی منتقل کرد.
در این تکنیک از قلم موهای ضخیم و کوتاه استفاده شده است که ضربات آن کاملاً قابل مشاهده است و به وضوح روی سطح بوم خودنمایی می کند. این حجم و عمق به یک اثر حس زندگی و حرکت می دهد. بسیاری از امپرسیونیست های مدرن از این سبک به طور گسترده در خلق آثار خود برای ایجاد درام و حس زندگی در موضوع استفاده می کنند. همچنین این تکنیک یکی از بهترین راه ها برای ایجاد کنتراست بدون استفاده از رنگ سیاه و سایر رنگ های تیره است.
این تکنیک توسط همه نقاشان امپرسیونیست استفاده نشده است، اما می تواند در آثاری که به نظر می رسد ماهیت سه بعدی دارند، کاملاً رایج باشد.
رنگ ها در نقاشی امپرسیونیستی معمولاً به طور قابل توجهی با هم ترکیب نمی شوند، اما برخی از نقاشان امپرسیونیست از ترکیب همه رنگ ها اجتناب می کردند. این منجر به یک تجربه ترکیبی بسیار طبقه بندی شده اما منحصر به فرد می شود. خطوط تمیز بین لایه های مختلف رنگ در این آثار می تواند ظاهری بسیار خاص و با طراوت را در اثر ایجاد کند.
این یکی از مواردی است که نقاشی های امپرسیونیستی را به سمت هنر انتزاعی متمایل می کند. در حالی که دقیقاً می دانید موضوع کار چیست، لبه های تیز وجود ندارد و به طور بالقوه، سایه های بیشتری به وضوح در کار دیده می شود. برخی از آثار امپرسیونیستی سایه های زیادی در خود دارند، در حالی که برخی دیگر تقریباً هیچ! هنگامی که حداقل ترکیب رنگ مورد استفاده قرار می گیرد، سایه ها با وضوح بیشتری ظاهر می شوند، اما این بدان معنا نیست که آنها تیره یا خشن هستند.
استفاده از کاردک برای نقاشی امپرسیونیست بیشتر از ابزار دیگر رایج است. این یک روش بسیار خاص برای لایه بندی رنگ است و کار را تبدیل به یک نقاشی سه بعدی میکند. اشکال در اثری که با استفاده از کاردک ایجاد شده است نسبت به سایر آثار امپرسیونیستی واضح تر و مشخص تر خواهد بود. دیدن این سبک نقاشی روی بوم بسیار آسان است و کسانی که تازه شروع به یادگیری نقاشی سبک امپرسیونیسم کرده اند، اغلب می توانند بلافاصله این تکنیک را تشخیص دهند.
یکی از جنبه های کلیدی بیشتر آثار امپرسیونیستی این است که به نظر می رسد ناتمام هستند! آنها ممکن است این حس را داشته باشند که تا حدی تصور شده اند. حتی نقاشی هایی مانند The Haystacks به وضوح نشان نمی دهد که تمرکز کار در واقع چیست. این پیشنهاد فرم و شکل، راه را برای تبدیل شدن رنگ به نقطه کانونی اثر، که اصل کلیدی این سبک نقاشی است، باز می کند.
بدون لبههای سخت یا حتی فرم های قوی، برخی از آثار امپرسیونیستی به تجربه ای تبدیل می شوند که تماماً در مورد رنگ و احساسات است بدون هیچ گونه نگرانی در مورد شکل واقعی سوژه. نقاشان اولیه امپرسیونیست احساس می کردند که تنها به تصویر کشیدن شکل مبهم اشیاء به آنها اجازه می دهد تا ماهیت واقعی آنچه را در دل قرار دارد، نشان دهند.
سبک نقاشی امپرسیونیسم از هنرمندی به هنرمند دیگر متفاوت است، اما چند موضوع رایج وجود دارد که می توانید در اکثر آثار امپرسیونیستی مشاهده کنید.
امپرسیونیست ها اغلب موضوعات معمولی را نقاشی میکنند. افرادی که درگیر فعالیت های روزمره مانند قدم زدن در یک چمنزار یا قدم زدن در خیابان بودند. هدف آنها ثبت صحنه هایی از زندگی بود.
همه نقاشی های امپرسیونیستی شامل موضوعات انسانی نیستند. بسیاری از آنها مناظر را به تصویر می کشند که شامل کوه ها، مراتع، مزارع و سواحل هستند. در واقع نقاشی کلود مونه، به نام “Impression Soleil Levant“، نقاشی خورشیدی که بر فراز یک بندر طلوع می کند تلقی بر جنبش امپرسیونیستی نیز میکند.
امپرسیونیست ها معمولاً با رنگ های روشن و پر جنب و جوش کار می کردند، زیرا به دنبال نمایش دقیق نور بودند؛ و نکته مهم دیگر آن که، آنها اغلب از رنگ های مکمل در پالت های خود برای ایجاد کنتراست بصری استفاده می کردند. برای مثال، مونه در نقاشی «Impression, Soleil Levant»، بندر را عمدتاً به رنگ خاکستری و آبی به تصویر کشیده است، در حالی که خورشید نارنجی پر جنب و جوش است. این امر تمرکز را از قایق دور می کند.
امپرسیونیست ها به جای مخلوط کردن چندین رنگ با هم برای رسیدن به رنگ دلخواه، اغلب از رنگ های خالص و بدون ترکیب استفاده می کردند و آنها را گروه بندی کرده و در کنار هم قرار می دادند تا به رنگ های دلخواه برسند. این رنگ های مختلف زمانی که از دور مشاهده می شوند، به صورت نوری با هم ترکیب شده و طیفی از رنگ را نمایش خواهند داد. اگر چه امپرسیونیست ها این تکنیک را ایجاد نکردند، اما به نظر می رسد اولین هنرمندانی باشند که از آن به عنوان یک ویژگی کلیدی استفاده کردند.
امپرسیونیست ها همچنین شروع به معرفی رنگ بیشتر هنگام نقاشی سایه ها کردند. به جای استفاده از رنگ های مشکی و قهوه ای، امپرسیونیست ها شروع به ترکیب رنگ های آبی، سبز، بنفش و دیگر رنگ ها کردند. این ممکن است به این دلیل باشد که بیشتر نقاشی های امپرسیونیستی در فضای بیرونی خلق شده اند، جایی که نور بسیار بیشتر و بنابراین رنگ ها قابل مشاهده تر است.
این نقاش و هنرمند معروف مسلماً مشهورترین امپرسیونیست و همچنین تنها کسی است که در طول زندگی خود به نقاشی مناظر طبیعت ادامه داد. دوره اولیه مونه همچنین شامل نقاشی های زیادی از زندگی روزمره بود، اما اشتیاق اصلی او به تصویر کشیدن دیدگاه پرشور خود از طبیعت بود که توانست معروف ترین و محبوب ترین اثر خود به نام نیلوفرهای آبی خلق نماید. نیلوفر آبی مونه به عنوان نمادی برای صلح پس از آتش بس در سال ۱۹۱۸ به دولت فرانسه پیشنهاد شد و در سال ۱۹۲۷، چند ماه پس از مرگ او، در موزه Orangerie قرار گرفت.
اگر چه ادگار دگا از واجد شرایط بودن به عنوان یک هنرمند امپرسیونیست خودداری کرد و ترجیح می داد به جای آن خود را “رئالیست” یا “مستقل” بنامد، اما ادگار دگا یکی از برجسته ترین هنرمندان جنبش امپرسیونیستی در فرانسه بود.
کامیل پیسارو که اغلب به عنوان “پدر امپرسیونیسم” شناخته می شود، تنها هنرمندی بود که به همراه ادگار دگا در هر هشت نمایشگاه امپرسیونیسم از سال ۱۸۷۴ تا ۱۸۸۶ شرکت کرد. یکی از مهمترین اعضای اصلی جنبش، پیسارو گروه را با تشویق و حمایت از سایر اعضاء کنار هم نگه داشت، تا جایی که مورخ هنر جان روالد، پیسارو را “رییس نقاشان امپرسیونیست” نامید، نه تنها به این دلیل که او قدیمی ترین فرد گروه بود، بلکه به خاطر خرد و شخصیت متعادل، مهربان و خونگرمش.
-طلوع خورشید اثر کلود مونه، ۱۸۷۲. (Impression, Sunrise)
-خیابان پاریس اثر گوستاو کایلبوت،۱۸۷۷. (Paris Street)
-گهواره اثر برث موریسو،۱۸۷۲. (The Cradle)
-نیلوفرهای آبی و پل ژاپنی اثر مونه، ۱۸۹۹. (Water Lilies and Japanese Bridge)
-کافه اثر ادگار دگا، ۱۸۷۵ تا ۱۸۷۶. (In a Café)
هر دو سبک امپرسیونیسم و پست امپرسیونیسم به جنبش های هنری تأثیرگذار از اواخر قرن نوزدهم فرانسه اشاره دارند. امپرسیونیست ها که علاقه مند به ثبت لحظات گذرا بودند، به تأثیر زودگذر نور، جو و حرکت توجه کردند. آنها تأکید زیادی بر رنگ روی سطح بوم دارند. همچنین در مواجهه مستقیم با طبیعت و زندگی مدرن شهری، امپرسیونیست ها با پیشینیان خود متفاوت بودند، زیرا آنها در فضای باز نقاشی می کردند و پالتی از رنگ های خالص برای خلق اثر خود داشتند. این هنرمندان، مانند فردریک بازیل، ادگار دگا، کلود مونه، برت موریسو، کامیل پیسارو، آگوست رنوار، آلفرد سیسلی و مری کاسات جرقه ای برانگیختند که گروهی بین المللی از پیروان خود را پرورش دهند و مفاهیم نقاشی غربی را متحول کردند.
پست امپرسیونیسم اصطلاحی است که برای توصیف واکنش در دهه ۱۸۸۰ علیه امپرسیونیسم استفاده می شود و توسط پل سزان، پل گوگن، ونسان ون گوگ و ژرژ سورات رهبری شد. پست امپرسیونیست ها نگرانی امپرسیونیسم را در مورد ارائه خود به خود و طبیعت گرایانه نور و رنگ رد کردند. در عوض آنها تأکید بر محتوای نمادین، نظم رسمی و ساختار را ترجیح دادند. با این حال، مشابه امپرسیونیست ها، آنها بر مصنوعی بودن تصویر تأکید کردند. پست امپرسیونیست ها همچنین معتقد بودند که رنگ می تواند مستقل از فرم و ترکیب به عنوان بیان احساسی و زیبایی شناختی معنابخش باشد. هر دو امپرسیونیسم و پست امپرسیونیسم شامل برخی از مشهورترین آثار هنر مدرن مانند نیلوفرهای آبی مونه، مجموعه ای از مناظر آبی و شب پرستاره ون گوگ می شوند. امپرسیونیسم و پست امپرسیونیسم همچنان برخی از شناخته شده ترین و محبوب ترین جنبش های هنری هستند.
کلام آخر
بطور کلی برای خلق هر اثر هنری شناخت سبک ها و تکنیک های مختلف و ابزاری که به خلق این آثار کمک می کند لازم و ضروری است. فروشگاه اینترنتی دفتر دستک شما را در انتخاب ابزار و لوازم هنری متناسب با سبک و تکنیک شخصی تان یاری می رساند.