چند نکته درباره تدوین خلاقانه از «ویلیام گلدنبرگ» برنده اسکار بهترین تدوین فیلم
اولین اینکه تدوین فیلم مثل تمام قالبهای هنری یک شمشیر دو لبه است. یعنی میتوانید آنقدر مهارتهایتان را گسترش دهید که به مرز خودمختاری برسید، و این هم خوب است و هم بد. مشکل وقتی است که شما آنقدر مهارت دارید که حتی در خواب هم میتوانید فیلمی را تدوین کنید، اما دیگر خودتان را مجبور به اتخاذ شیوههای جدید برای روایت داستان نمیکنید، یعنی آنقدر به شیوههایتان مطمئن میشوید که از نقطه نظر خلاقانه راکد میمانید.
«گلدنبرگ» همان توصیهای را به شما دارد که از استاد خود «مایکل کان» (برنده سه اسکار و تدوینگر آثاری چون فهرست شیندلر و نجات سرباز رایان) آموخته، اینکه باید به خودتان فضای اشتباه کردن بدهید، چون فقط در این فضاست که ایدهها و تکنیکهای جدید خلق میشوند.
نکته دوم اینکه گاهی بهتر است از دیدگاههای یک نفر دیگر موقع کار استفاده کنید. یک همکار، یک دستیار، کارگردان فیلم، یک هنرمند یا یک دوست، هر کسی باشد فرقی نمیکند. فقط کافی است تنها صدایی که تمام روز موقع کار میشنوید، صدای ذهنی خودتان نباشد.
«گلدنبرگ» پروسه خود را اینطور توصیف میکند که هر روز تمام تصاویر ضبط شده را نگاه میکند و از روی آنها یادداشت برمیدارد، و زمانی که بالاخره میخواهد کات زدن را شروع کند، تمام زیر و بم فیلم را میشناسد. شاید شما این روش را دوست نداشته باشید. اما این را در نظر بگیرید که تدوین فیلم مثل چیدن یک پازل است. شما ترجیح میدهید موقع شروع تمام قطعهها را داشته باشید، یا فقط با چند تکه کار را شروع کنید؟
و آخرین نکتهای «گلدنبرگ» در مصاحبهاش به آن اشاره میکند روی آوردن به شیوههای خلاقانه در عین اجتناب از شیوههای اغراقآمیزی است که تماشاگر را از فیلم دور میکنند. یادتان باشد که از هر روشی که استفاده میکنید، باید همیشه، همیشه و همیشه در خدمت داستان باشد.