خبرنگاری یا ژورنالیسم که روزنامهنگاری هم گفته میشود، رشتهٔ گردآوری، تجزیه و تحلیل، و ارائهٔ اخبار و گزارشهای مربوط به حوادث جاری، روندها، مشکلات و مردم است. افرادی که به این حرفه اشتغال دارند را روزنامه نگار میگویند.
از خبرنگاری گاهی اوقات تحت عنوانِ «نخستین پیشنویس تاریخ» یاد میشود، چرا که خبرنگارها اغلب حوادث مهم را ثبت میکنند، و از این طریق در مهلتی اندک، مقالات خبری تولید میکنند. رسانه ها در حالی که تحت فشار هستند تا پیش از دیگران اخبار خود را منتشر کنند، با تکیه بر معیارهای دقت، کیفیت و سبک سازمان خود، معمولاً پیش از انتشار گزارشهای خود، آنها را ویرایش و نمونه خوانی میکنند. بسیاری از سازمانهای خبری، از اینکه مقامات و موسسات دولتی را پاسخگوی عموم میدانند، به خود افتخار میکنند. در حالیکه منتقدان مطبوعات، مسائلی در مورد مسئول بودن خود مطبوعات، مطرح کردهاند.
موضوع خبرنگاری هر چیزی میتواند باشد، و خبرنگارها به نگارش در مورد حوزهٔ وسیعی از مسائل اشتغال دارند ازجمله:
خبرنگارها میتوانند برای خروجیهای خبری عمومی همچون روزنامهها، مجلات خبری و رادیو تلویزیون؛ نشریات تخصصی کثیرالانتشار همچون مجلات تجاری و سرگرمی، یا برای نشریات و خروجیهای خبری که دارای گروه خاصی از مشترکین هستند گزارش کنند.
معمولاً از خبرنگارها خواسته میشود برای گردآوری اطلاعات جهت تهیه گزارش خود در صحنۀ وقوع ماجرا حضور یابند، و اغلب ممکن است آنان گزارش خود را در محل تهیه کنند. آنان همچنین برای گردآوری اطلاعات از تلفن، رایانه و اینترنت نیز استفاده میکنند. با این وجود، اغلب اوقات این گزارشها در اتاق اخبار، یعنی دفتری تهیه میشود که خبرنگارها و سردبیر برای تهیۀ محتوای خبر در آن مشغول به کار هستند.
خبرنگارها، خصوصاً آنهایی که موضوع یا حوزۀ خاصی را پوشش میدهند باید روابط گستردهای با منابع، یعنی افراد فعال در حوزۀ مورد نظر داشته باشند، تا بتوانند یا به منظور شرح جزئیات یک حادثه، یا ارائۀ سرنخهایی در مورد دیگر موضوعاتی که باید گزارش شود، از آنها استفاده کنند. آنان همچنین باید برای تحقیق و گزارش بهتر ماجرا مهارتهای تحقیقی خود را تقویت کنند.
روزنامهنگاری به گروههای متعددی تقسیم میشود: روزنامهها، مجلات خبری، مجلات عمومی، مجلات تجاری، مجلات سرگرمی، خبرنامهها، نشریات خصوصی، صفحات خبری آنلاین و… هر یک از اینگونهها شرایط خاص خود برای تحقیق و نگارشِ گزارش را، داراست.
مثلاً، روزنامهنگاران آمریکا از سبک هرم وارونه برای نگارش گزارش خود، استفاده میکردند. گرچه این سبک بیشتر برای نگارش گزارشهای خبری صریح و جدی استفاده میشده و نه مقالات اصلی. گزارشهای مکتوب خبری جدی باید به صورت خلاصه نوشته شده، و مهمترین اطلاعات را در همان ابتدا بیاورد، تا چنانچه در صورت کمبود فضا، داستان خلاصه شد، کماهمیتترین مسائل، از انتهای داستان حذف شود. سردبیران معمولاً اطمینان حاصل میکنند که گزارشها تا حد امکان موجز نوشته شود. مقالات اصلی اغلب با توجه به موضوع گزارش آزادانهتر نوشته میشوند، و عموماً فضای بیشتری به آنها اختصاص داده میشود.
مقالات مجلات خبری و مجلات عمومی معمولاً به سبکی متفاوت نوشته میشوند، و در آنها تأکید کمتری بر هرم وارونه است. نشریات تجاری بیشتر حول محور اخبار تهیه میشوند، درحالیکه نشریات سرگرمی بیشتر بر مبنای مقالات اصلی تدوین میشوند.
خبرنگاران رادیو باید حقایق را جمعآوری کرده و آن را با دقت و قاطعیت ارائه کنند، اما در همین حین باید جلوههای صوتی جالبی نیز به گزارش خود بیفزایند که این امر از طریق مصاحبه با افراد درگیر در ماجرا و موسیقی پسزمینه که به توصیف ماجرا کمک میکند فراهم میشود. گزارشگران رادیو ممکن است مقدمهای بر خبر بنویسند که توسط گوینده خوانده میشود، آنان همچنین ممکن است به صورت زنده به سؤالات گویندۀ خبر نیز پاسخ دهند.
خبرنگاران تلویزیون برای شرح و توضیح گزارش خود به اطلاعات تصویری، از جمله مصاحبه زنده با افراد درگیر در ماجرا، تصاویری از صحنه وقوع ماجرا، و تصاویر گرافیکی که اغلب در ایستگاه تلوزیون برای قالب ریزی خبر تهیه شده متوسل میشوند. گزارشگران تلویزیون نیز ممکن است مانند گزارشگران رادیو مقدمهای بر خبر بنویسند که توسط گوینده تلوزیون در آغاز خبر خوانده میشود. معمولاً گزارشگران رادیو و تلویزیون از فضایی که مطبوعات، برای ارائه اطلاعات در اختیار دارند، برخوردار نیستند.
گرچه خبررسانی در شکل جدید و استاندارد آن از قرن هفدهم به بعد بود اما دولتها از زمان دودمان هان در چین باستان اقدام به انتشار بولتنهای خبری عام کردند.
در دههٔ ۱۹۰۲ که خبرنگاری نوین در حال پا گرفتن بود، نویسنده والتر لیپمن و فیلسوف آمریکایی جان دووی در مورد نقش خبرنگاری در دموکراسی با یکدیگر مباحثاتی داشتند. فلسفۀ بحث آنان هنوز مشخصه بحث در مورد نقش روزنامهنگاری در جامعه و دولت ملی است.
«لیپمن» بر این باور بود که خبرنگاری میبایست به عنوان یک میانجی یا مترجم بین عموم و سیاستگذاران عمل کند. بر این اساس خبرنگاری تبدیل به یک واسطه میشد. هنگام سخنرانی نخبگان، خبرنگار گوش فرا میداد و اطلاعات را ثبت میکرد، آنگاه این اطلاعات را تصفیه کرده، و برای استفاده عموم در اختیار آنان قرار میداد. دلیل خبرنگار برای این کار آن بود که عموم در موقعیتی نبودند که بتوانند به هضم اطلاعات فزاینده و پیچیدۀ جامعۀ مدرن باشند، در نتیجه یک واسطه میبایست اخبار را برای آنان تصفیه میکرد. لیپمن این موضوع را به این صورت شرح میدهد:
لیپمن معتقد بود که عموم از طریق رأی خود بر تصمیمگیری نخبگان تأثیر میگذارند. در همین حین، نخبگان (یعنی سیاستمداران، سیاست گزاران، مأموران دولت، دانشمندان، و…) قدرت را اداره خواهند کرد. در دنیای لیپمن، نقش خبرنگار آگاه کردن عموم از اقدامات نخبگان بود. از آنجایی که عموم از طریق رأی خود حرف آخر را میزدند یکی دیگر از نقشهای روزنامهنگار نظارت بر عملکرد نخبگان بود. این روند عملاً عموم را در پایینترین سطح زنجیره قدرت قرار میداد، که اطلاعات را که از نخبگان جریان مییافت، دریافت میکردند.
«دووی»، از سوی دیگر، معتقد بود که:
عموم نه تنها قادر به درک مسائل ایجادشده توسط نخبگان یا پاسخ آنان به این مسائل است، بلکه تصمیمات پس از بحث و گفتگو باید توسط عموم اتخاذ شود. پس از بررسی کامل مسائل، بهترین نظرات بهدست خواهد آمد.
دووی معتقد بود خبرنگار نه تنها باید به عموم اطلاعرسانی کند، بلکه باید گزارش خود را به گونهای تدوین کند که هدف از آن صرفاً انتقال ساده اطلاعات نباشد. در دنیای دووی نقش خبرنگار تغییر کرد. دووی معتقد بود خبرنگار باید اطلاعات را درک کرده، آنگاه به ارزیابی پیامدهای سیاستهای مصوب نخبگان بپردازد. در طول زمان، عقاید وی در درجات مختلف به کار گرفته شدهاست و از نظریۀ وی، عموماً تحت عنوان روزنامهنگاری اجتماعی یاد میشود.
مفهوم «خبرنگاری اجتماعی» اکنون در کانون پیشرفتهای جدید در عرصه خبرنگاری قرار دارد. بر اساس این الگوی جدید، خبرنگاران میتوانند شهروندان و نخبگان را در امر طرح موضوع و ایجاد محتویات خبر دخیل سازند. باید خاطر نشان ساخت که با وجود مفهوم برابری، دووی هنوز بر مفهوم تخصص تأکید دارد. دووی معتقد است دانش جمعی بر دانش فردی ارجحیت بسیار دارد. در ساختار دووی متخصصان و دانشمندان جایگاه خود را دارا هستند، اما دربرداشت لیپمن از خبرنگاری و جامعه از ساختار ترتیبی برای این دو، سخنی به میان نیامدهاست. بر اساس دووی: محاوره، مباحثه و گفتگو، اساس دموکراسی را تشکیل میدهند.
با اینکه فلسفۀ لیپمن در مورد خبرنگاری بیشتر مورد قبول رهبران دولتی است، رویکرد دووی، بهتر گویای نقشی است که بسیاری از خبرنگاران در جامعه برای خود متصورند و اینکه اکثریت جامعه از خبرنگاران چه انتظاراتی دارند. برای مثال شهروندان آمریکایی ممکن است بسیاری از عملکردهای افراطی خبرنگاران را مورد نکوهش قرار دهند، اما از خبرنگاران این انتظار را دارند که بادقت، ناظر دولت، شرکتهای تجاری و دیگر فعالان حاضر در صحنه باشند و مردم را قادر سازند تا در مورد مسائل روز جامعه، تصمیمات آگاهانه اتخاذ کنند.
از خبرنگاران انتظار میرود که اصول خاص این حرفه را به درستی رعایت کنند. قسمتی از این اصول عبارتاند از:
تبعیت کامل از این اصول حرفهای، در دنیای واقعی، میتواند مشکل باشد. حتی خبرنگارانی که عقیده دارند در کار خود منصف و واقعگرایانه عمل میکنند ممکن است خلاف آن عمل کنند. با انتخابی عمل کردن در ارائۀ گزارش، اعتماد بیش از حد به ماجرا یا ارائۀ توضیحی جزئی از وقایع. حتی در گزارشهای روزمره نیز تبعیض میتواند به راحتی با انتخاب گزارشگر در خلاصه کردن بعضی از حقایق، یا قصور در چک کردن منابع کافی، گوش کردن و گزارش صداهای مخالف، یا جستجو برای یافتن ابعاد تازه، در یک گزارش رخنه کند.
درحالیکه گزارشگران سعی میکنند تبعیضات را کنار بگذارند، ممکن است به راحتی بدون آنکه متوجه باشند، آنها را اعمال کنند. گزارشگران جوان ممکن است نسبت به مسائلی که بر روی افراد مسن جامعه تأثیر میگذارد، غافل باشند. شخصی با سابقه ۲۰ ساله در «نیروی ضربت بلیس» ممکن است از شایعهها در مورد فساد سازمانی بیاطلاع بماند. انتشاراتیهایی که مختص حومهنشینان مرفه هستند، ممکن است مشکلات شهری را نادیده بگیرند؛ و البته گزارشگران و سردبیران سادهلوح و بیاطلاع نیز ممکن است شکار روابط عمومیها، تبلیغات یا اطلاعات غلط ارائه شوند.
سازمانهای خبری از ویراستار، تولیدکننده و مسئول خبری استفاده میکنند که کارشان بررسی کار گزارشگران در مراحل مختلف انجام کار است. اما ویراستاران هم خسته، تنبل، مغرور و متعصب میشوند. در این صورت این ویراستاران ممکن است نسبت به حذفیات، تبعیضات و موارد ساختگی خبرنگاران محبوب خود بیتوجه باشند. ویراستاران منطقهای نیز ممکن است فاقد توانایی لازم برای بررسی دیدگاه (یا چک کردن حقایق) خبرنگاری که از یک شهر دور یا کشور دیگر گزارش میکند، باشند.
بهطور حتم بودجۀ یک سازمان خبری بر تصمیمگیری در مورد انواع خبرهایی که مورد پوشش قرار داده میشوند، بر مخاطبان مورد نظر و میزان پوشش خبرها تأثیر خواهد گذاشت. چنین تصمیماتی ممکن است متأثر از تعصبات آگاهانه یا ناآگاهانه باشد. در زمان کسر بودجه، ممکن است ویراستاران، خبرنگاران در ادارات خبری دوردست را فدا کنند یا اینکه تعداد کارکنان در مناطق کمدرآمد را کم کنند یا انتشارات خود در برخی جوامع را به کلی قطع کنند.
ناشران، مالکان یا سایر مدیران اجرایی خصوصاً مقامات اجرایی تبلیغات فروش میتوانند از قدرت خود بر خبرنگاران برای تأثیر بر نحوۀ گزارش و انتشار خبرها استفاده کنند. خبرنگاران معمولاً با استفاده از مدیریتی عالی «فایروال» بین بخش خبر و سایر بخشهای یک سازمان خبری ایجاد میکنند تا بدین نحو مانع تأثیر ناخواستۀ سایر بخشها بر بخش خبری شوند. مجلهای خبری به نام Columbia Journalism Review مثالهایی از میرانی که سعی کردهاند بر نحوۀ پوشش خبری تأثیرگذارند یا آن دسته از مدیرانی که در صدد استفاده از قدرت خود برای تأثیر بر خبرنگاران نیستند و همچنین از خبرنگارانی که در مقابل این فشارها مقاومت کردهاند ارائه دهد.
عموماً ناشران و خوانندگان خبر میان گزارش «صرف حقایق» و «نوشتن نظرات شخصی» تمایز قائلاند و این کار را اغلب با محدود کردن ستون نظرات به صفحۀ ویراستاری و صفحۀ مقابل آن یا «op-ed» (صفحۀ مقابل ویراستاری) انجام میدهند. سرمقالههای امضانشده عموماً دربرگیرندۀ نظرات رسمی هیئت ویراستاری است، درحالیکه صفحات op-ed میتواند ترکیبی از ستونهای مشترک و دیگر مطالب باشد که غالباً در آنها سعی شدهاست توازنی میان نظرات سیاسی و اجتماعی مختلف ایجاد کند.
با این وجود ممکن است تفاوت میان گزارش و نظر از بین برود. داستانهای بیچیده غالباً نیازمند خلاصه کردن و توضیح و تفسیر حقایق میباشند خصوصاً در مواقعی که زمان و مکان اختصاصی به داستان مورد نظر محدود است. داستانهایی که دارای تفاسیر و توضیحات زیادی میباشند غالباً «تحلیل خبر» نامیده میشوند، ولی بااینوجود در ستون صفحات خبری گنجانده میشوند. در مورد گزارشهای رسانهای با توجه به زمان محدود چنین تمایزاتی به ندرت امکانپذیر است.
به معنای روشهای تهاجمی و جسورانهای است که خبرنگاران برای مواجه کردن افراد با سؤالاتی که تمایلی برای صحبت کردن در مورد آنها ندارند بکار میگیرند. این روش خصوصاً مورد استفاده خبرنگاران یا گزارشگران تلویزیونی از جمله کارکنان CBS-TV ۶۰ دقیقه و توسط جرالد ریورا و هماکنون در شبکه فاکسنیوز و توسط صدها گزارشگر محقق آمریکایی در شبکههای محلی قرار میگیرد.
این روش شدیداً مورد انتقاد برخی گزارشگران و دیگر افراد است که استفاده از این نوع خبرنگاری را غیراخلاقی و جنجالی میدانند، درحالیکه دیگران آن را تنها راه نقد گزارش برای کسانیکه مخاطب آن هستند، میدانند. در ایالات متحده خبرنگاری غافلگیرانه غیرقانونی محسوب نمیشود.
به معنای دستکاری عامدانه در ارائه حقایق در گزارش است تا شخص یا سازمانی را به گونهای نمایش دهد که با تصویر دقیق آن بر اساس بررسی متوازن حقایق موجود، متفاوت باشد. این روش مخصوصاً در خبرنگاری رسانهای کاربرد گسترده دارد که در آن داستان، صحنهها و مصاحبهها به گونهای طراحی میشوند که تأثیری خاص را نسبت به موضوع گزارش ایجاد کنند.
خبرنگاری مغرضانه از انواع خبرنگاری بسیار غیراخلاقی محسوب میشود. بسیاری از اشخاصی که از آنها گزارش تهیه شدهاست، اذعان کردهاند که در معرض این نوع خبرنگاری قرار گرفتهاند. برخی از تولیدات رسانهای نیز متهم به خبرنگاری مغرضانه هستند.
تعداد زیادی از سازمانها، دانشگاهها و موسسات حرفهای وجود دارند که قائل به برتری و برتری روزنامهنگاری هستند. جایزه پولیتزر، که توسط دانشگاه کلمبیا در شهر نیویورک توزیع میشود، به روزنامهها، مجلات و رسانههای پخش برنامه که در حوزههای مختلف روزنامهنگاری برتر شناخته میشوند اعطا میشود. دانشکده تحصیلات تکمیلی روزنامهنگاری نیویورک جایزه آلفرد آی دوپونت-جایزه دانشگاه کلمبیا را به افراد برتر در روزنامهنگاری رادیو و تلویزیون اعطا میکند و مؤسسه اسکریپس هووارد جایزه ملی خبرنگاری را به برترینهای ۱۷ حوزه رادیو و تلویزیون میدهد. انجمن خبرنگارهای حرفهای نیز جایزه سیگما دلتا را به برترینهای خبرنگاری اعطا میکند؛ و اما در صنعت تلویزیون، آکادمی ملی هنر و علوم تلویزیونی جوایزی را به برترینهای ژورنالیم تلویزیونی اعطا میکند.
روزنامهها و نشریات ادواری اغلب دارای سرمقاله هستند که توسط خبرنگارهایی که بسیاری از آنها در این نوع خبرنگاری عمیق تخصص دارند نوشته شدهاست، (رجوع شود به عنوان سبک مقاله اصلی در مقاله سبک اخبار).
سرمقالهها اغلب طولانیتر از مقالات عادی هستند و همراه آنها عکس، طراحی و دیگر کارهای «هنری» به کار میرود. حتی سرمقالهها را گاهی با استفاده از ابزار چاپ و رنگها برجسته مینمایند.
نوشتن سرمقاله مشکلتر از نوشتن خبرهای معمولی است؛ چرا که خبرنگارها با تلاشی به اندازه تلاش خبرنگاران درصدد جمعآوری و گزارش درست و صحیح حقایق یک ماجرا هستند، این در حالی است که خبرنگاران علاوه بر جمعآوری و گزارش درست و صحیح باید راهی جذاب و مبتکرانه برای نوشتن مقاله، به ویژه تیتر یا چند پاراگراف اول آن بیابند. تیتر علاوه بر آنکه باید ایده مقاله را برساند باید بتواند توجه خواننده را نیز جلب کند. اغلب موضوع مقالهاست که تعیین میکند تیتر چه باشد. علاوه بر آن، ژورنالیستها باید سختتر کار کنند تا در هنگام نوشتن تیتر و دیگر اجزای مقاله ایماژها و واژگان کلیشهای تولید نکنند.
در نیمه دوم قرن بیستم خط مایز بین گزارش خبری و سرمقالهنویسی مبهم و نامشخص شد؛ چرا که خبرنگارها و نشریات بیشتر و بیشتری رویکردهای متفاوتی را برای نوشتن مقاله اتخاذ کردند. تام ولف، گی تالیس و هانتر تامپسون و دیگر خبرنگارها رویکردهای متفاوت زیادی را برای نوشتن مقالات خبری به کار بستند. نشریات شهری و هفته نامهها خط مایز مزبور را مبهم تر و نامشخص تر کردند و بسیاری از مجلات نیز مقالات را بر خبرهای معمولی ترجیح میدادند.
برخی از برنامههای خبری تلویزیونی نیز در شکلهای جدیدی ارائه میشدند و شمار زیادی از منتقدان معتقد بودند بسیاری از برنامههای خبری دیگر برنامه خبری نیستند؛ چرا که محتوی و سبک مورد استفاده آنها مطابق با استانداردهای پذیرفته شده خبرنگاری نبود. اما از طرف دیگر، رادیو ملی به عنوان نمونه خوبی از ترکیب گزارش خبری، مقالات یا ترکیبی از هر دو تلقی میشد. دیگر سازمانهای مرتبط با خبرهای رادیویی مردمی آمریکا نیز به چنین نتایج مشابهای دست یافتند.
با وجود ابن، هنوزهم اکثریت روزنامهها، به مانند سازمانهای اخبار رادیو و تلویزیون، خط مایز مشخصی بین خبر و مقاله قائل هستند.
روزنامهنگاری پژوهشی در بین انواع روزنامهنویسی سختترین گونه روزنامهنگاری است.
خبرنگاری ورزشی جنبههای زیادی از رقابتهای ورزشی افراد را دربرمی گیرد و جزء لاینفکی از اغلب محصولات خبرنگاری، از جمله روزنامهها، مجلات، و برنامههای خبری رادیو و تلویزیون محسوب میشود. در حالی که برخی از منتقدان خبرنگاری ورزشی را به عنوان خبرنگاری حقیقی قبول ندارند، اهمیت ورزش در فرهنگ غرب عاملی است برای توجیه این امر که ژورنالیستها نه تنها به رقابتهای ورزشی، بلکه به ورزشکاران و تجارت در ورزش نیز توجه نمایند.
بهطور سنتی در ایالات متحده خبرنگاری ورزشی در مقایسه با نوشتههای خبرنگاری سنتی از انسجام، ابتکار و تعصب کمتری برخوردار بود، با این حال تأکید بر صحت و درستی و رعایت عدالت و بیطرفی هنوز هم بخشی از خبرنگاری ورزشی را تشکیل میدهد. تأکید بر توصیف صحیح عملکرد آماری ورزشکاران نیز یکی دیگر از بخشهای مهم خبرنگاری ورزشی محسوب میشود.
خبرنگاری علمی شاخه نسبتاً جدیدی از خبرنگاری محسوب میشود که در آن گزارش خبرنگارها اطلاعاتی را در مورد موضوعات علمی به مردم انتقال میدهد. خبرنگارهای علمی باید اطلاعات مبسوط، فنی، و در پارهای اوقات اطلاعاتی را که با زبان مخصوص نوشته شدهاست را درک و تفسیر کنند و سپس آن را به گزارشهای جذابی که برای مصرفکنندگان رسانههای خبری قابل باشد تبدیل نمایند.
خبرنگارهای علمی باید تصمیم بگیرند که از میان دستاوردهای علمی کدام ارزش پوشش خبری را دارد و همچنین باید بتوانند تشخیص بدهند که از میان منازعات جامعه علمی کدام برای پوشش خبری ارزش دارند. خبرنگارها باید در این سنجش خود باید عدالت و بیطرفی را رعایت کنند، اما هیچگاه حقایق را فدا نکنند.
بسیاری از خبرنگارهایی که در حوزه علمی فعالیت دارند آموزشهایی را در حوزه خبرنگاری خود گذراندهاند، به عنوان مثال میتوان به پزشکانی اشاره کرد که در اخبار پزشکی را تحت پوشش خود قرار میدهند. البته این مسئله کلی نیست و در میان خبرنگارهای علمی نیز کسانی هستند که در حوزه علمی دوره یا آموزش ندیدهاند.
روزنامهنگاری تحقیقی که در آن خبرنگارها رفتاری خلاف عرف غیراخلاقی و غیرقانونی افراد، موسسات اجاری و دولتی را مورد تفحص قرار میدهند و آن را فاش میسازند، میتواند پیچیده، زمان بر و پرهزینه باشد؛ چرا که گروههایی از خبرنگارها، ماهها تحقیق و تفحص، مصاحبههای گوناگون (اغلب مصاحبههای تکراری) با افراد بیشمار، مسافرتهای دور و دراز، رایانه جهت تجزیه و تحلیل پایگاه دادههای اسناد مردمی، یا استفاده از کارکنان حقوقی شرکت به منظور ایمن نگه داشتن اسناد با توجه به قانون آزادی اطلاعات، از جمله مواردی است که در روزنامهنگاری تحقیقی لازم است.
این نوع گزارش با توجه به ماهیت برخوردی ذاتی اش، اغلب جزء اولین نوع روزنامهنگاری است که متحمل کاهش بودجه یا مداخله کسانی خارج از واحد خبر میشود. اگر گزارش تحقیقاتی ضعیف میتواند واکنشهای منفی اشخاص مورد تحقیق و عموم مردم را ضد خبرنگارها و سازمانهای رسانهای در پی داشته باشد یا آنها را با اتهام خبرنگاری بی بند و بار مواجه سازد. اما اگر گزارش تحقیقی قوی باشد میتواند توجه مردم و دولت را جلب موضوعات و شرایطی کند که از نظر مردم رسیدگی به آنها لازم و ضروری است. همچنین یک گزارش قوی میتواند برای خبرنگارهای دست اندرکار و مسئولان مطبوعات جوایز و شهرت به ارمغان آورد.
یک حوزه دیگر از خبرنگاری که چندان هم مطرح نیست و در قرن بیستم سنگ بنای آن گذاشته شد، خبرنگاری مشاهیر یا مردم میباشد که به زندگی شخصی افراد، عمدتاً اشخاص شهیر و بنام، از جمله ستارههای سینما و تئاتر، هنرمندان عرصه موسیقی، مدلها و عکاسان و دیگر افراد مشهور در صنعت نمایش و سرگرمی و همچنین افراد خواهان توجه، از جمله سیاستمداران و افراد مورد توجه مردم، نظیر کسانی که کاری انجام دادهاند که ارزش خبری دارد، میپردازد.
خبرنگاری مشاهیر که روزگاری در حوزه روزنامه به نویسنده ستون شایعات و مجلات شایعه پرداز قرار میگرفت، حال به کانون توجه روزنامههای جنجالی ملی از قبیل نشنال اینکوآیرر، مجلاتی از قبیل مردم و یو اس ویکلی و برنامههای تلویزیونیای که بهطور همزمان پخش میشوند، از جمله اینترتینمنت تونایت، شبکههای کابلی مانند E! و شمار زیادی از تولیدات تلویزیونی و صدها وبگاه اینترنتی دیگر تبدیل شدهاست. اغلب دیگر رسانههای خبری نیز قسمتی از برنامههای خود را به مشاهیر و مردم اختصاص میدهند.
تفاوت خبرنگاری مشاهیر با نوشتن مقاله اولاً در این است که خبرنگاری مشاهیر به افرادی میپردازد که از قبل مشهور هستند یا دارای جذابیت خاصی هستند، ثانیاً خبرنگاری مشاهیر بهطور وسواس گونهای مشاهیر را تحت پوشش قرار میدهد، تا آنجا که این خبرنگارها برای پوشش خبری حتی رفتار خلاف عرف نیز از خود نشان میدهند. عکاس سمج، عکاسانی هستند که با سماجت میکوشند عکسهای مشکل آفرین و جنجالی از مشاهیر تهیه کنند، مشخصه اصلی خبرنگاری مشاهیر است.
خبرنگاری آنلاین، خبرنگاری سایبر یا روزنامهنگاری الکترونیک انواع جدیدی از روزنامهنگاری هستند که به شبکه اینترنت و شبکه جهانی وب، متکی هستند. از اینگونه خبرنگاریها، در ایران، میتوان به انواع سایتهای خبرگزاری، پایگاههای خبری و کانالهای خبری اشاره کرد.
خبرنگارهای سراسر جهان اغلب در کشور خود در مورد دولتها مطلب مینویسند و آن دولتها سیاستها و رسوم کاملاً متفاوتی را در خصوص خبرنگارها دارند که موضوع تحقیق و نوشتار خبرنگارها و آنچه سازمانهای انتشاراتی مجاز به چاپ آن هستند توسط آن سیاستها و رسوم کنترل میشود. بسیاری از دولتهای غربی آزادی مطبوعات را تضمین میکنند و اقداماتی چندان زیادی برای محدود ساختن حقوق آزادی مطبوعات انجام نمیدهند، در حالی که دیگر کشورها به شدت آنچه را که خبرنگارها میتوانند در مورد آن تحقیق کنند یا آن را به چاپ برسانند محدود میسازند.
در بسیاری از کشورها، روزنامهنگاران از امتیازات خاصی برخوردارند که عامه مردم از آن بهرهمند نیستند، که از آن جمله میتوان به دسترسی بهتر به وقایع اجتماعی، صحنههای جنایت، کنفرانسهای مطبوعاتی، مصاحبههای مفصل با مقامات دولتی، افراد مشهور و سایر چهرههای سرشناس از نظر مردم اشاره کرد. این امتیازات از قدرت مسلم مطبوعات در جلب نظر عموم به طرفداری یا علیه دولتها، مقامات و سیاستهای آنها و نیز از این درک که مطبوعات اغلب نماینده مخاطبانشان هستند نشات میگیرد. این امتیازات از حقوق قانونی روزنامهنگاران فراتر میرود اما لزوماً به واسطه این حقوق تضمین نمیشوند. گاهی ممکن است مقامات دولتی تلاش کنند برخی از روزنامهنگاران را که موقعیت آنها را به مخاطره میاندازند از طریق محروم کردن آنان از همین حقوق که به سایر روزنامهنگاران تسری یافته، تنبیه کنند.
ملتها یا اختیاراتی که رسماً به روزنامهنگاران مجوز فعالیت میدهند، ممکن است در کنار آن مجوزها، حقوق و مسئولیتهای خاصی را نیز به روزنامهنگاران اعطا کنند، اما در ایلات متحده، سنت استقلال مطبوعات از اعمال هر گونه بررسی یا مجوز دهی دولتی، در امان بودهاست. برخی ایالتها قوانین حمایتی صریحی دارند که از روزنامهگاران در برابر هرگونه تحقیق و تفحص دولتی حمایت میکند، اما این تعاریف قانونی از «روزنامهنگار» به دسترسی شخص به مطبوعات چاپی و شبکههای رادیو-تلویزیونی محدود هستند. یه همین منظور، یک قانون حمایتی در سطح ملی مطرح شدهاست.
در برخی کشورها، روزنامهنگاران مستقیماً توسط دولت استخدام، کنترل یا سانسور میشوند. در دیگر کشورها، دولتهایی که مدعی تضمین حقوق مطبوعات هستند، در حقیقت روزنامهنگاران را از طریق تهدید به دستگیری، نابودی یا توقیف اموال (بویژه ابزارهای تولید و انتشار خبر)، شکنجه یا قتل تهدید میکنند.
روزنامهنگارانی که میخواهند درگیریها، چه جنگهای بین کشورها چه شورشهای درون کشورها را پوشش دهند، اگر هم از حقوق خود مبنی بر حمایت شدن از سوی دولت دست نکشند، اغلب این انتظار را که توسط دولت حمایت شوند کنار میگذارند.
روزنامهنگاران از همان حقوقی که شهروندان عادی و سازمانهای خصوصی برخوردارند، بهرهمند هستند. اختیارات روزنامهنگاران نسبت به شهروندان خصوصی، توسط حق زندگی خصوصی شهروندان محدود شدهاست. در عین حال کسانی که مایلند در مطبوعاتی نمودی خوشایند داشته باشند (مثل چهرههای مشهور) به روزنامهنگاران اجازه میدهند که بیش از سایرین به زندگی خصوصی آنها دسترسی داشته باشند. اگر شخصی زندگی خصوصاش را به انظار عمومی کشانده یا در یک حادثه یا رویداد عمومی درگیر شده باشد، ممکن است در آن مورد، حق زندگی خصوصی وی کمرنگ شده یا از بین برود.
شهروندان و سازمانهای خصوصی میتوانند از همکاری با همه یا برخی از روزنامهنگاران امتناع کنند؛ در عین حال در بسیاری از کشورها، قدرتی که روزنامهنگاران از آن برخوردارند اغلب باعث میشود این شگرد بیاثر شده یا نتیجه معکوس بدهد.
در بیشتر کشورها، شهروندان از این حق برخوردارند تا با روزنامهنگارانی که به آنها تهمت زده یا آنان را بدنام میکنند برخورد کنند؛ این شهروندان میتوانند علیه روزنامهنگارانی که با پایمال کردن حقیقت، در مورد آنان مطالب کذب منتشر کردهاند اقامه دعوی کنند. همچنین پروندههای تهمت یا افترا میتوانند به ایجاد تضاد میان حق روزنامهنگاران به انتشار از یک سو و حق شهروندان عادی به داشتن زندگی خصوصی از سوی دیگر منجر شوند. برخی روزنامهنگاران مدعیاند، هدف از آندسته از دعاوی__ یا حتی تهدید به اقامه چنین دعواهایی__ که علیه آنها یا سازمانهای خبری اقامه میشوند، اینست که با توسل به اقدامات پر هزینه قانونی صدای آنان را خفه کنند، حتی اگر شاکی نتواند ادعای خود را ثابت کند. به این حالت، تأثیر رعبآور گفته میشود.
در بسیاری از کشورها، روزنامهنگاران و سازمانهای خبری ناچارند در شرایطی کار کنند که در آن همانطور که از سوی دولت تهدید به انتقام میشوند از سوی شهروندان عادی و سازمانهای خصوصی نیز مورد تهدید قرار گیرند. دیده شده بسیاری از خلافکاران، سازمانهای خلافکار، احزاب سیاسی، برخی سازمانهای متعصب مذهبی و حتی تودههای مردم، روزنامهنگارانی که بر خلاف میل آنها صحبت میکنند یا مینویسند را تنبیه کردهاند. این تنبیهها میتوانند به صورت تهدید، آسیبرسانی به اموال، حمله، شکنجه یا قتل باشند.
گاهی که تعامل روزنامهنگاران با منابع خبری ماهیتی محرمانه دارد، تعمیم آن به آزادی مطبوعات به روزنامهنگاران قانوناً این حق را میدهد که حتی اگر توسط پلیس یا دادستان بازخواست شدند، هویت منابع را بازگو نکنند؛ این در حالیست که در شرایط عادی عنوان نکردن نام منبع میتواند به عنوان توهین به دادگاه تعبیر شده و منجر به زندانی شدن روزنامهنگار شود.
میزان اختیاراتی که به روزنامهنگاران اعطا میشود از یک کشور به کشوری دیگر متفاوت است؛ به عنوان مثال در بریتانیا نسبت به ایلات متحده، دولت نسبت به آنچه که از آن با عنوان اطلاعات حساس یاد میشود محقتر است و میتواند روزنامهنگاران را مجبور کند تا نام منبعی را که خبر از آن درز کرده افشا کنند. برخی کشورها به ویژه زیمبابوه، جمهوری خلق چین و در سرکوب روزنامهنگاران، چه داخلی و چه خارجی، شهرتی خاص دارند.
در دهه اخیر در آمریکا، با وجود عمر طولانی این سنت که روزنامهنگاران میتوانند در تحقیق و تفحصهای دولت نام منابع را برملا نکنند، دیوان عالی یک سری احکام دادگاهی را برای سطوح پایینتر فدرالی تصویب کردهاست که این احکام میتوانند به درجات مختلف، حقوق روزنامهنگاران را در عدم افشای اطلاعات محدود کنند و در پی آن دادستانها در سطوح فدرالی و ایالتی در تلاش بودهاند تا روزنامهنگارانی را که درخواست افشای اطلاعات و منابع تحت حفاظت خود را رد میکنند، به زندان بیندازند.
مثل بحث منابع، روزنامهنگاران به این حق که توسط دولت به مردم، و، با بسط معنا، به روزنامهنگاران اعطا شده نیاز دارند که به اطلاعاتی که در اختیار دولت است دسترسی داشته باشند. این حقوق نیز از کشوری به کشور دیگر (رجوع کنید به قانون آزادی اطلاعات) و در ایالات متحده از ایالتی به ایالت دیگر متفاوت است. در برخی ایالتها برای ارائه اطلاعات، سیاستهای آزادانهتری حاکم است و برخی دیگر نیز در دهه اخیر تلاش کردهاند تا این حقوق را بیش از پیش بسط دهند. به عنوان مثال نیوجرزی برای تعریف دقیقتر اینکه تحقیق و تفحص عمومی از کدامیک از اسناد دولتی را میتوان ممنوع کرد، قانون سانشاین (شفافسازی) خود را بروزرسانی نموده و آن را مفصلتر کردهاست.
در ایالات متحده، قانون آزادی اطلاعات (FOIA) برای روزنامهنگاران این حق را تضمین نموده که بتوانند رونوشتهای اسناد دولتی را در اختیار داشته باشند، هر چند که دولت این حق را دارد که در این رونوشتهای اسناد، آن دسته از اطلاعاتی را که قانون آزادی اطلاعات عدم افشای آن را مجاز میداند، حذف یا مخفی کند.
سایر قوانین ایالتی نیز دسترسی به اطلاعات را کنترل میکند (رجوع کنید به آزادی اطلاعات در ایالات متحده). در عین حال دولت بوش بیش از سایرین بر حق خود مبنی بر محدود تر کردن دسترسی مطبوعات به اطلاعات مصر بودهاست تا جاییکه عملکرد آن باعث شده که این ادعاها مطرح شود که دولت در تلاش است تا از قانون آزادی اطلاعات فراتر عمل کند و در واقع قوانین بین نهادهای مطبوعاتی و دولت فدرال را محدودتر کند. در موارد مختلف، دادگاههای فدرال به روشهای مختلفی عمل کردهاند اما در مورد دسترسی مطبوعات به اطلاعات، اغلب طرف دولت را گرفتهاند.
در اواخر دهه نود، رشد انتشارات اینترنتی توسط خود افراد، به ویژه سبک وبلاگ یا بلاگ در انتشارات شخصی، این بحث را به میان آورد که «آیا وبلاگنویسان نیز روزنامهنگار هستند؟» در این ارتباط نه تنها مباحثی همچون تعریف نقش و خویشتن و روابط نسبی به میان آمده، بلکه پرسشهای عملیتری در مورد حق دسترسی به اطلاعات و نیز پرسشهای حقوقی در مورد حوزه اختیاراتی که روزنامهنگاران در آن حقوق ویژه دارند همچون مصونیت در برابر مجبور شدن به افشای اطلاعات و منابع محرمانه به میان آمدهاست.
وبلاگنویسان مترصد رخ دادن مواردی هستند که در مورد حقوقشان به عنوان روزنامهنگار، برای آنها سابقه حقوقی ایجاد کند. به عنوان مثال، در پروندهای که در سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۶ توسط شرکت اپل کامپیوتر اقامه شده بود، یک قاضی دادگاه تجدید نظر اعلام کرد آندسته از نویسندگان آنلاین که از قول منابع بینام اطلاعاتی را منتشر میکنند از سایر مصونیتهایی که سایر روزنامهنگاران دارند برخوردار هستند. این دادگاه اعلام کرد «هیچ اصل یا آزمونی وجود ندارد که در تمیز دادن خبر درست از نادرست، بتوان آن را اعمال کرد».
خبرنگاران از نظر حرفهای در سطوح مختلفی هستند؛ اما برخی از آنها با برچسب خبرنگار خوب یا خبرنگار معروف شناخته میشوند. خبرنگار خوب کسی است که بهشغل خود و حیطه کاری خود مسلط است، اصول خبرنگاری را میداند و از مهارتهای مربوط بهاین شغل آگاه است. برخی در تعریف خبرنگار خوب بهپایبند بودن خبرنگار بهقانون نیز اشاره میکنند و معتقدند خبرنگار خوب کسی است که با توجه بهقوانین کشورش فعالیت میکند. البته باید توجه داشت که تعریف خبرنگار در قانون کشورهای مختلف، متفاوت است.
شغل خبرنگاری بر اساس عوامل متعدد ممکن است مختلف باشد. بهعنوان نمونه برحسب نوع وابستگی خبرنگار به سازمانهای مختلف میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
تفکیک خبرنگاران بر اساس حوزهای که در آن فعالیت دارند از دیگر عوامل تفکیک خبرنگاران است. مانند:
گاهی میتوان بر اساس نوع استخدام نیز تفاوتهایی قائل شد. مانند:
استخدام در داخل یا خارج از کشور نیز از دیگر معیارها برای انواع خبرنگاری است: مانند استخدام خبرنگار فارسی زبان و استخدام خبرنگار در خارج از کشور.
برخی در معرفی شغل خبرنگاری، آن را با گزارشگری یکسان میدانند. اما میان این دو شغل تفاوتهایی وجود دارد از جمله آنکه گزارشگری زیرمجموعه خبرنگاری میباشد. در این شغل فرد با تحقیق و پژوهش، گزارشی را در قالب یک متن، مقاله، فایل صوتی و یا هر چیز دیگری تهیه میکند. از طرفی ممکن است منابع خبری گزارشگر توسط خود او تهیه نشود و او تنها بخش تهیه گزارش نهایی را بهعهده بگیرد؛ اما خبرنگار خود خبر را تهیه و تنظیم میکند و آن را در قالب خبر بهسازمانها و نهادهای مختلف میدهد.
برای خبرنگار شدن، اولین قدم طی کردن مسیر آموزشی است. این مسیر از دوره دبیرستان آغاز میشود:
رشته خبرنگاری یکی از رشتههای علوم انسانی است. متقاضی بعد از انتخاب این رشته و شرکت در کنکور میتواند وارد رشته خبرنگاری و یا رشتههای مرتبط با آن شود. البته علاوهبر روش ورود بهرشته خبرنگاری انسانی، میتوان از طریق سایر شاخههای نظری نیز وارد این رشته شد. رشته خبرنگاری جز رشتههای هنرستان نیست ولی ظاهرا تلاشهایی برای گنجاندن رشته خبرنگاری در هنرستان در حال انجام است. رشته خبرنگاری در مقطع ارشد نیز دانشجو میپذیرد و گرایشهای مختلفی دارد. مانند رشته خبرنگاری بین المللی.
رشته خبرنگاری شامل دروس عمومی، تخصصی، پایه و اختیاری است. برخی از دروس این رشته عبارت است از:
ورود بهرشته خبرنگاری در برخی از دانشگاهها از طریق شرکت در کنکور است مانند رشته خبرنگاری دانشگاه تهران. اما برخی از دانشگاههای دولتی بدون کنکور و با سوابق تحصیلی اقدام بهپذیرش دانشجو میکنند. رشته خبرنگاری دانشگاه آزاد نیز در اکثر موارد بدون کنکور است.
خبرنگاری مستلزم داشتن برخی از مهارتهای خاص و تخصصی است. برخی از این مهارتها عبارت است از:
خبرنگار باید از قدرت و مهارت بالای ارتباطی برخوردار باشد. منظور از این نوع مهارت، مهارتی است که در آن آمیزهای از شجاعت، زرنگی و جسارت نیز نهفته است.
خبرنگاران موظفند اخبار واقعی را گزارش کنند. از اینرو باید با توجه به منابع اطلاعاتی متعدد، قدرت تشخیص منابع معتبر را داشتهباشند. این توانایی مستلزم برخورداری از مهارت توجه به جزئیات است.
به عنوان یک روزنامه نگار، همیشه اینطور نیست که منابع شما مایل بهگفتگو باشند یا اطلاعات مورد نیاز را در اختیار شما قرار دهند. بسیار مهم است که مصمم بمانید و برای تهیه خبر پافشاری کنید.
شما باید این توانایی را داشته باشید که بدانید چگونه تمام دادهها و تحقیقات خود را قبل از ارائه بهعموم ارزیابی کنید.
برای استخدام خبرنگاری شرایطی متفاوتی وضع شدهاست. دلیل متفاوت بودن این شرایط، متفاوت بودن فرصتهای شغلی برای خبرنگاری است. بهعنوان نمونه ممکن است برخی از ارگانها داشتن مدرک خبرنگاری را شرط لازم و مهم برای استخدام خبرنگاری بدانند؛ اما برخی از ارگانها اهمیتی برای مدرک قائل نباشند. اما بهطور کلی روشها و شرایطی که برای استخدام خبرنگاری معمول است ثبت نام برای خبرنگاری و پر کردن فرم استخدام خبرنگاری برای سازمانهای استخدام کننده است. فرصتهای شغلی برای خبرنگاری عبارت است از:
معمولا بسیاری از ما خبرنگاری را با روزنامهها، نشریات و خبرگزاریها میشناسیم. مهمترین نهاد استخدام کننده خبرنگاران، مطبوعات است. مطبوعات در ایران در دو شکل خصوصی و دولتی فعالیت دارند. نحوه استخدام خبرنگاران توسط مطبوعات متفاوت است؛ اما اکثر آنها شرایط مختلفی مانند مدرک تحصیلی، تجربه و مهارت را برای استخدام در نظر گرفتهاند. استخدام خبرنگار ایرنا را میتوان نمونهای از استخدام خبرگزاری دانست.
سایتها و وبلاگهای خبری از دیگر نهادهای مهم در استخدام خبرنگاران هستند. البته برخی از سایتهای غیرخبری نیز ممکن است برای توسعه سایت خود اقدام بهاستخدام خبرنگار کنند. معمولا استخدام خبرنگار برای سایتها و وبلاگها بهصورت دورکار است.
صداوسیما از دیگر سازمانهای شناخته شده برای استخدام خبرنگار هستند. خبرنگاران در صداوسیما عمدتا در بخشهای مختلف خبری (سیاسی- اجتماعی- فرهنگی و…) استخدام میشوند. استخدام در صدا و سیما بهدلیل بالا بودن متقاضیان کمی سختتر از سایر سازمانها است. از این رو شرایطی که برای استخدام خبرنگار در صداوسیما در نظر گرفته میشود معمولا با محدودیتهای بیشتری همراه است.
بسیاری از سازمانهای دولتی و حتی خصوصی نیز برای انعکاس فعالیتهای خود اقدام بهاستخدام خبرنگار میکنند وزارتخانهها از جمله این سازمانها هستند که استخدام خبرنگار در آنها بهدلیل حساسیتهای این سازمانها با سختیها و محدودیتهایی همراه است.
بازار کار خبرنگاری در ایران را میتوان بازاری میانه دانست. بهعبارتی نه میتوان این بازار را کاملا کساد دانست و نه کاملا روشن. بهخصوص آنکه در ایران خبرنگاری با محدودیتهای خاص خود همراه است و البته شرایط استخدام نیز توسط برخی از سازمانها با سختیهایی مواجه است. اما در صورت علاقمند بودن بهاین شغل و داشتن مهارتهای بالا میتوانید نظر بسیاری از نهادها و سازمانها را بهخود جلب کنید. برای نمونه میتوانید چند مصاحبه کوتاه را بهعنوان کار تهیه کنید و آن را برای سازمانهای مختلف ارسال کنید. بازار کار خبرنگاری در کشورهای خارجی نیز بر حسب کشورهای مختلف متفاوت است. بهعنوان نمونه از آنجا که خبرنگاری در آمریکا یا کشورهای اروپایی اهمیت زیادی دارد، بنابراین بازار کار آن نیز خوب است.
درامد رشته خبرنگاری در ایران با توجه بهسختیهای آن شاید مبلغ بالا و حتی مناسبی نباشد؛ اما در صورت داشتن مهارت و تجربه بالا میتوانید درآمد خود را افزایش دهید. در رابطه با درآمد و حقوق شغل خبرنگاری در کشورهای خارجی نیز نمیتوان از درآمد ثابتی صحبت کرد؛ زیرا این موضوع بر حسب کشورهای مختلف متفاوت است. بهعنوان نمونه درآمد رشته خبرنگاری کانادا با درآمد خبرنگاری در افغانستان دو موضوع کاملا متفاوت است. بااینحال در کشورهایی که بهخبرنگاری اهمیت زیادی میدهند درآمد خوبی نیز برای آن در نظر گرفتهاند.