ژانر طنز : به زبان علمی خنده نوعی واکنش فیزیولوژیکی و رفتاری است که با صدای از ته گلو و یا دیده شدن دندانها و… همراه است، و باعث نشاط و سرخوشی در فرد میشود. خنده ازجمله رفتارها و واکنشهایی است که مورد توجه روان شناسان، زیست شناسان و حتی فیلسوفان بوده و بسیار تلاش شده که از زوایای مختلفی اهمیت خنده هم از بعد فردی و هم از بعد اجتماعی مورد واکاوی قرار بگیرد
ارسطو اولین فیلسوفی بود که اهمیت خنده را دریافت و مطالب مهمی در توضیح ژانر کمدی نوشت. بعد از ارسطو بسته به شرایط اجتماعی و سیاسی هرازچندی اهمیت این موضوع مورد قبول یا رد قرار میگرفت. در دوران حاکمیت کلیسا در قرونوسطی و رواج فرهنگ خشک و جدی آباء کلیسا خنده بهعنوان امری مضموم شناخته شد و و نظرات ارسطو در باب اهمیت کمدی و طنز به حاشیه رفت.
با تغییروتحولاتی که بعد از رنسانس در اروپا به وجود آمد بار دیگر موضوع ژانر طنز، کمدی و خنده اهمیت یافت و راه خود را به ادبیات و هنر باز کرد. یکی از فلاسفه مدرن که تحقیقات و نظریات مهمی درباب خنده و اهمیت آن برای اجتماع بشری دارد، میخاییل باختین است. باختین با بررسی فرهنگ قرونوسطی و سده میانه دریافت که خنده در قالب کارناوالهای شادی راهی برای مقابله بافرهنگ خشک و خشن کلیسایی بوده است. ازنظر باختین، زبان خنده هرگز تن به اقتدار، خشونت و محدودیت نداده است.
زبان خنده هرگز ابزاری در اختیار صاحبان قدرت نبوده و دربرابر زبان رسمی و جدی که بیشتر مورد توجه حاکمان است، قرار دارد. او معتقد است که «خنده» همواره رو بهسوی آزادی و رهایی داشته و درمقابل سانسور و محدودیت ایستاده است. هراندازه زبان خنده و طنز در ادبیات و هنر قدرتمندتر باشد نشاندهنده وضعیت رو به بهبود جامعه و فرد است. برایناساس است که در دوران معاصر و با شکلگیری شاخه مجزایی در ادبیات به نام ادبیات کودک و نوجوان لزوم توجه به زبان طنز، مورد تاکید و توجه روان شناسان و جامعه شناسان قرار گرفت. زبان طنز زبانی است که همخوانی عجیبی با زبان کودکان و جهان فکری آنان دارد. هرچه به این ژانر در ادبیات کودک و نوجوان توجه شود نتایج حاصله از آن برای فرد و جامعه پربارتر خواهد بود.
ژانر طنز، ژانری ادبی است که ضعفها و اشتباهات فردی، اجتماعی و سیاسی و همچنین تفکرات فلسفی را به شیوهای خندهدار بهنقد و چالش میکشد. ژانر طنز ماهیت پیچیدهای دارد که اگرچه در ظاهر باعث خنده میشود اما در پس این خنده، حقیقتی تلخ نهفته است که انسان را به فکر فرو میبرد. طنز در ادبیات به نوع خاصی از آثار ادبی (چه شعر و چه نثر) گفته میشود که رفتارهای نامطلوب افراد را به شکل خندهداری به نقد میکشد.
به اجرای طنز بهصورت تصویری در تئاتر، سینما یا تلویزیون کمدی میگویند. هدف کمدی در ظاهر خنده است اما کمدی قصد دارد مسائل جدی را در پردهای از شوخی برای مخاطب بازگو کند و بیشتر شخصیت قهرمانان داستان موجب خنده مخاطب میشود و هیچ آزار و گزندی به کسی نمیرساند.
برای درک بهتر مفهوم طنز کودک و جایگاه ژانر طنز کودک، بهتر است آن را با طنز بزرگسال مقایسه کنیم. دنیای کودکان دارای طنزهای پیچیده و کلاسیک نیست. اصلا سخت نگیرید. در بزرگسالان از طنز استفاده میکنند تا ناهنجاریها و مشکلات جامعه را عنوان راه حلی برای اصلاح آنها بیان کنند. اما در دنیای کوچک کودکان طنز چیزی بیش از شوخی و سرگرمی نیست. در طنز کودکان کافیست با جهان پیرامون آنها شوخی کرد. با آنها بازی کرد و ذهن خیالانگیز آنها را به سمت چالشهایی زیبا و لذت بخش کشاند.
ژانر طنز نوجوان با طنز کودک تفاوتهای بسیار مهمی دارد. مثلا در طنز نوجوان به واقعیتهای تلخ زندگی پرداخته میشود در حالی که طنز کودک باید فقط جنبه سرگرمی و بازی داشته باشد. طنز کودک باید به گونهای نوشته و یا گفته شود که تصورات ذهنی کودک را به سمت و سوی خیال و فانتزیهای دوست داشتنی روانه کند. در طنزهای ادبیات کودک بهتر است از شگردهایی استفاده شود که به «تصویر» نزدیکتر باشد تا کودک آن را به درستی و به راحتی در خیال خود تصور کند. اما در طنز نوجوان بیشتر از کلام و بازی با واژگان استفاده میشود. جایگاه طنز در هر موقعیت و سن وسالی بسیار مهم است که میبایست طبق استانداردها و با توجه به علم روانشناسی به آن پرداخته شود.
طنز در ادبیات از قدمت طولانی برخوردار است و ریشۀ آن به نمایشنامههای یونان باستان برمیگردد. در دوران مدرن توجه ویژهای به طنز و کمدی در ادبیات و هنر صورت گرفت. با به وجود آمدن شاخهای به نام ادبیات کودک و نوجوان، طنز و کمدی تبدیل به یکی از مهمترین ژانرهای این شاخه شد. علت توجه زیاد ادبیات کودک و نوجوان به ژانر طنز و کمدی را باید در شرایط روحی و روانی دوران کودکی و نوجوانی جستجو کرد. کودکی و نوجوانی دوران آموزش و یادگیری است. یادگیری در این مرحله از رشد انسان نقش پررنگی در آینده او ایفا میکند. کودک و نوجوان بنا به سرشتی که دارند با شیوهای متفاوت به جهان مینگرد و زبان متفاوتی برای بیان دیدگاههای خود دارد. زبان طنز یکی از راههای ارتباط با جهان کودک و نوجوان و شیوهای برای برقراری ارتباط با زبان این دوره از زندگی است.
داستانهای ژانر طنز صرفاً برای سرگرم کردن خواننده نیستند، بلکه اغلب حاوی عناصر پیچیدهای هستند که کودکان را وادار به تفکر و استفاده از تخیل خود میکنند. آنچه ممکن است در ابتدا یک کتاب ساده و خندهدار به نظر برسد، ممکن است درواقع خواننده را ملزم کند تا با در نظر گرفتن اعمال و احساسات شخصیتها در ارتباط با تجربیات خود، به شیوهای پیچیدهتر فکر کند. جنبه عالی طنز این است که میتوان موضوعات جدی را بدون آنکه حوصله بچهها سر برود بهصورت طنز توصیف کرد. کتابهای طنز اغلب به مشکلات و چالشهایی میپردازند که کودکان در دوران رشد با آنها مواجه میشوند، ترسها، عصبانیتها، تنبلیها، نقصها و انواع موانع. هم بزرگسالان و هم کودکان موقعیتهای خانوادگی و اجتماعی را تجربه میکنند که آنها را ناامید و عصبانی میکند. طنز راهی است که با استفاده از ان بر این چالشها غلبه کرد.
کتابهای طنز کودکان را تشویق میکنند تا وقایع را از ابعاد گوناگون مشاهده کنند، میدانیم که اغلب چیزها آنطور که به نظر میرسند، نیستند. هر پدیدهای علاوهبر جنبه ظاهری دارای ابعاد باطنی است که میتواند از دید ما پنهان بماند و ما هرگز به ریشههای اصلی یک پدیده پی نبریم. طنز راهی است که میتوان ازطریق آن به پدیدهها از منظر دیگری کرد.
توانایی کودک برای متفاوت دیدن چیزها، در پرتو طنز، نشانه هوش هیجانی متمایز است. جدیت بیشازحد اغلب بیانگر سختی روح و شخصیت است. حس شوخطبعی اغلب با خودانگیختگی همراه است. خودانگیختگی نوعی رهایی از شرم و ترس است که اغلب بزرگسالان و کودکان را از بیان آشکار و آزادانه نگرشها و احساسات خود باز میدارد.
کودکان باکمک طنز و خنده میتوانند افراد، چیزها و وقایع را از دیدگاههای متفاوت در مقایسه با موارد معمول و روزمره مشاهده کنند. ازاینحیث طنز به رشد خلاقیت و تخیل کمک میکند زیرا امکان مشاهده جهان را به شیوهای خاص و جدید فراهم میکند. توانایی نگاه کردن به چیزها از زوایای مختلف مهم است زیرا در موقعیتهای مشکل، کودکان یاد میگیرند که راههای مختلفی برای رسیدن به هدف وجود دارد.
کودکان از استرسی که در موقعیتهای مختلف خانوادگی و اجتماعی تجربه میکنند در امان نیستند و طنز و خنده میتواند به آنها کمک کند تا با چالشهای مختلف زندگی کنار بیایند. شوخطبعی به کودکان و بزرگسالان کمک میکند تا از اَشکال مختلف تنش که در زندگی روزمره احساس میکنند، رها شوند. جدی گرفتن زندگی و خود یکی از دلایل اصلی استرس است. شوخطبعی به کودکان این امکان را میدهد که مشکلاتی را که در دوران کودکی با آن مواجه میشوند با دید مثبت ببینند. تحقیقات نشان داده است که کودکان شوخطبعی که بیشتر میخندند کمتر مستعد استرس هستند، احساس ارزشمندی بیشتری دارند و نسبت به سایر کودکان تحمل بیشتری دارند.
کتابهای طنز کودک و نوجوان اغلب موردعلاقه بزرگسالان هم هستند و این نشان میدهد که چگونه طنز مرزهای بین ادبیات کودکان و بزرگسالان را محو میکند. طنز همان دستورالعمل مخفیانهای است که والدین و بچهها را به داستانهای یکسان میخنداند و باهم خاطرات فراموشنشدنی را رقم میزند.
3. جوانان با همسالان خود ارتباط برقرار میکنند و ازطریق ادبیات طنز، دوستی را تقویت میکنند، زیرا از به اشتراک گذاشتن خنده با همسالان خود لذت میبرند.
4. کتابهای طنز واقعیت را به شیوهای منعکس میکند که آمیزهای از غم، شادی و درد، پستیوبلندیهای زندگی است.
5. ادبیات طنز تفکر انتقادی را در کودکان و نوجوانان رشد میدهد. زیرا جوانان یاد میگیرند بین سطرها بخوانند و آگاهی از ظرافت و کنایه، درست و نادرست را افزایش میدهند.
طنز و خنده نقش مهمی در مراحل رشد کودک دارد. نحوه استفاده کودک از خنده و طنز بازتابی از رشد توانائیهای شناختی و زبانی آنهاست. آشنایی کودکان با طنز ازطریق کتاب یکی از راههای ایجاد مهارتهای ماندگار است. کارشناسان موافقاند: که آموزش ازطریق کتابهای خندهدار از پایداری و ماندگاری بیشتری در ذهن کودک و نوجوان نسبت به بقیه ژانرها برخوردار است.
طنز به بچهها اعتمادبهنفس میدهد تا چیزهای جدید را امتحان کنند. کودکان با خواندن کتابهای طنز درمورد شخصیتهایی که به شیوهای سرگرمکننده دچار لغزش و اشتباه میشوند یا شکست میخورند، یا تلاش زیادی برای موفقیت انجام میدهند، احساس راحتی بیشتری در پذیرش ترسها و تردیدهای خود میکنند. این داستانها بهجای اینکه آشکارا به کودکان و نوجوانان بگویند که باید به شیوهای خاص رفتار کنند، نشان میدهند که اشتباه کردن اشکالی ندارد! درواقع ازطریق کتابهای خندهدار، کودکان دریچهای مییابند که ازطریق آن میبینند که که بزرگسال بودن چگونه است.
همان طوری که یک جوک خوب خیلی سریع به اشتراک گذاشته میشود؛ کودکان هم میتوانند کتابهای طنز و خندهدار را به اشتراک بگذارند و باهم پیوند برقرار کنند، به این طریق خواندن به یک فعالیت گروهی تبدیل میشود.
پژوهشگران میگویند، طنز ذاتاً اجتماعی است و بسیار مسری است. شاید ماندگارترین میراث کتابهای خندهدار کودکان، توانایی آنها در کمک به کودکان در عبور از زمانهای دشوار و موقعیتهای دشوار باشد. خنده ممکن است از بسیاری جهات سواد کودک را تقویت کند، اما این عبارت قدیمی «خنده دارو است» است به این حقیقت اشاره دارد که طنز چه نقش مهمی در درمان مشکلات روحی و حتّی جسمی آدمها دارد.
کودک و نوجوان درحین خواندن یک کتاب طنز، احساساتی مانند حس مثبت بودن، شادی، هیجان، رضایت را تجربه میکند و احتمالاً مایل است دوباره آن را بخواند. بنابراین، رابطه با کتاب را میتوان با رابطه با یک شخص مقایسه کرد، اگر در کنار کسی راحت هستید، اگر لذت میبرید و میخندید، احتمال اینکه دوباره ملاقات کنید بیشتر است. از اینجا میتوان نتیجه گرفت که کتابهایی که حاوی طنز هستند، کودکان را به خواندن تشویق میکنند، حتی بچههایی کتابهایی که واقعاً علاقهای به کتاب ندارند.
در ادبیات کهن ما طنز به معنی امروزی و نوع ادبی آن شناخته نشده بود اما در اشعار شاعران بزرگی مانند رودکی، سنایی، سعدی، حافظ و مولوی میبینیم که با سخره گرفتن جامعه و ناهنجاریهای آن بر بیعدالتی، ظلم، فقر و جهل انتقاد میکردند. در ادبیات کلاسیک فارسی طنز در میان آثار نویسندگان دورههای مختلف به اشکال گوناگون وجود داشت. در صدر این افراد میتوان به عبید زاکانی پدر طنز در ادبیات فارسی اشاره کرد که از او آثاری به نظم و نثر در طنز بهجامانده است. در الهینامه عطار نیشابوری نیز جنبههایی از طنز وجود دارد.
در دوران مدرن و در عصر مشروطه با ایجاد فضای باز سیاسی، بهویژه در روزنامهها طنز بهعنوان نوع ادبی بسیار جدی توجه نویسندگان بزرگ و شاعران را به خود جلب کرد ازجمله از پیشگامان طنز در دوران انقلاب مشروطه میتوان به میرزا آقاخان کرمانی، علیاکبر دهخدا، سید اشرفالدین قزوینی «نسیم شمال»، میرزاده عشقی و زینالعابدین مراغهای اشاره کرد. محمدعلی جمالزاده، صادق هدایت، بهرام صادقی، منوچهر صفا، ایرج پزشک زاد نیز از نویسندگانی بودند که در نسلهای بعدی طنز را در برنامه کاریشان داشتند.