تئاتر، یکی از هنرهای هفتگانه و یکی از پرطرفدارترین حرفههای هنری است. بسیاری از بازیگران، کارگردانان، تهیهکنندگان و افراد فعال در حوزه هنر، به تئاتر و فعالیت در آن علاقهمند هستند. تئاتر که یک واژه یونانی است، در فارسی معادلهای زیادی دارد. به طور کلی، به این هنر در فارسی «نمایش» یا «تماشا» گفته میشود.
یکی از موضوعات مهم در حوزه تئاتر، شناخت مفاهیم و ادبیات مخصوص آن است. در هر شغل و حرفهای برخی موضوعات تخصصی وجود دارند که درک آنها برای دیگر افراد دشوار است. در رابطه با تئاتر نیز این موضوع وجود دارد. به طور کلی این هنر ژانرهای بسیاری داشته و افراد فعال در این زمینه، باید سبک های نمایش در تئاتر را بشناسند.
در همین راستا، در این مقاله قصد داریم تا انواع تئاتر در ایران و جهان و ژانرها و سبکهای نمایش در تئاتر را بررسی کنیم.
همانطور که گفتیم، سبکهای نمایشی در تئاتر تنوع بسیار بالایی دارد. با شرکت در کلاس تئاتر این سبکها را خواهید شناخت و به صورت عملی آن هارا تمرین مینمائید.
اکسپرسیونیسم یا درون آزمایی، برای اولین بار در نقاشی به کار رفت. در واقع این اصطلاح، عدهای از نقاشان را توصیف میکرد که از سبک امپرسیونیسم جدا شده بودند. هدف افراد این سبک، بیان تصورات، احساسات و رویاهایی بود که در سر داشتند. این سبک در سالهای قبل از جنگ جهانی اول در آلمان رواج یافت و اکسپرسیونیستهای آلمانی به دنبال راهی برای نمایش حالتهای درونی و ناخوآگاه انسان بودند. این افراد در طی سالهای ابتدایی، تمامی قوانین و قاعدههای مرسوم نمایش رئالیستی و ناتورالیستی را کنار زدند. به طور کلی سبک اکسپرسیونیسم، سبکی برای بیان و نشاندادن احساسات، رویاها، حالات درونی و تصورات به صورت تکاندهنده و متضاد به شمار میرود. نمایشنامه نویسان این سبک بیشتر بر روی شخصیت اصلی و ویژگیهای روانشناختی او تمرکز دارند.
تئاتر پوچی که به نامهای تئاتر ابزورد و نمایش بی معنی شناخته میشوند، در هیچ زمانی به عنوان یک مکتب و سبک واحد مطرح نشد. این سبک مرکب از گروهی نمایشنامه نویس بود که در زمانی واحد حضور داشته و از دیدگاهی مشابه نسبت به مسائل مختلف زندگی برخوردار بودند. پیروان این سبک، در طول سالهای زیادی تلاش کردند تا بتوانند شکل نمایش را با مضمون و محتوای آن تطبیق دهند. پیروان ژانر پوچی، اعتقاد داشتند که اگر زندگی بی معنا و پوچ است. تنها با استفاده از شکلی به همان میزان پوچ میتوان آن را به تصویر کشید و بیان کرد. در واقع این دسته از افراد را میتوان وارثهای مکتب دادائیسم معرفی نمود.
دادائیسم به سرگرمی و مسخرگی شناخته میشود. وقوع جنگ جهانی اول و کشتارها و ویرانیهای بسیار باعث شد تا هنرمندان آلمانی جنبش دادا را پیریزی کنند. این جنبش نهیلیستی، بر این اساس بود که از آنجایی که جهان به کل بی معنا است، فقط یک هنر بی معنا واکنشی درست به آن است. طرفداران این سبک نهیلیسای بودند و نمایشنامههای نمایشنامه نویسان این سبک تألیفاتی بی معنا و غیرمتعارف داشتند. این موضوع باعث میشد تا در برخی از مواقع تماشاچیان واکنشهای بسیار تندی نسبت به نمایشها از خود نشان دهند.
جنبش رومانتیسم، در اواخر سده هیجدهم میلادی با تأکید بر احساسات و تجارب ذهنی شخصی شکل گرفت. این جنبش تأکید داشت که احساسات و تجارب ذهنی شخصی، واقعیتر و مهمتر از چیزهای منطقی و عقلانی است. در واقع، پیروان این مکتب جهان و طبیعت را نه آنگونه که وجود دارد، بلکه آنگونه که آرزو و تصور میکردند، به تصویر میکشیدند. در نتیجه نمایشنامه نویسان این سبک، همه چیز را آنطور که دوست دارند نمایش میدهند، نه آنطور که واقعاً وجود دارند.
رئالیسم یا واقع گرایانه، پیروان این سبک به دنبال نمایش چهره زندگی و پدیدهها به شکل واقعی خود هستند. این به معنای سواربودن ساختمان نمایشنامههای این سبک، بر قوانین طبیعت و جامعه است. پیروان این مکتب، پدیدهها و اتفاقات روانی انسان را در پرتو موقعیت محیطی و ویژگیهای فردی دنبال میکنند. در واقع نمایشنامه نویسان این سبک، به انسان و جامعه به عنوان موجود زنده نگاه کرده و سعی میکنند تا زندگی را مطابق واقعیت نشان دهند.
فن بیان و در تئاتر یکی از مهارتهای مورد نیاز هر هنرمندی است.
سمبولیسم، اولین انحراف از رئالیسم شناخته میشود. در واقع هنرمندان و پیروان این مکتب، معتقد بودند که تئاتر رئالیستی، از ماورءالطبیعه چشمپوشی کرده و نگرشی تکبعدی به انسان دارد. در نظر پیروان این مکتب، واقعیت عینی اهمیت کمی داشته و چیزی که اهمیت دارد، حقیقت نابتری است که در چیزهای درونی، ذهنی و مرموز وجود دارد. در نتیجه برای اشاره به واقعیت، باید از نماد، استعاره و اسطوره استفاده نمود. چراکه از این طریق میتوان واقعیت را به شکل غیرمستقیم درک کرد.
در ادامه اشاره به انواع ژانر تئاتر، باید به سورئالیسم اشاره کرد. این سبک شباهتهایی با رومانتیسم دارد. در واقع در این سبک به فرم به عنوان کار خودانگیخته ذهنی ناب مینگرد و تلاش میکند تا این اندیشه خود را با ابزاری چون کلام و نوشته بیان کند. در نتیجه تمام اندیشه بدون نظارت عقل و فارغ از مفاهیم زیبایی شناسی و اخلاقی بیان میشود. سورئالیسم هیچ غیرواقعیتی نداشته و در واقع همین غیر واقعیتها هستند که سورئالیسم را شکل میدهند.
این سبک به صورت کلی بر احساسات انسان تمرکز دارد. به نمایشهایی که در این سبک قرار دارند، نمایشهای تأثیرگرایی نیز میگویند. تمام نمایشهای سبک امپرسیونیسم، از شخصیتهایی مبهم به همراه اندیشههای القایی تشکیل شده است.
در ادامه معرفی سبکها و انواع تئاتر در ایران، باید به فرمالیسم نیز اشاره نمود. پیروان این سبک معتقد هستند که ارزش یک اثر، به ساختار و ویژگیهای آن است. همچنین تمامی محتوای ارزشمند یک اثر در درون آن قرار دارد. در واقع از ویژگیهای سبک فرمالیسم میتوان به حذف زبان، کوچکشدن تئاتر، گنگ بودن، انتظار از بیان و … اشاره نمود.
تئاتر اپیک، بر اساس اهداف سیاسی و روایت دو جنگ است. در واقع تعذیه در ایران شباهت بسیاری به سبک اپیک دارد. از ویژگیهای سبک اپیک میتوان به عدم ارتباط حسی با مخاطب، اجرای روایت داستان به جای وقوع داستان و … اشاره نمود.
از جمله انواع تئاتر در ایران و جهان، میتوان به ناتورئالیسم به عنوان یک سبک نوظهور در اواخر سده نوزدهم یاد کرد. این سبک از دید فلسفه به قدرت کامل و محض طبیعت که نظم بینظیری داشته باشد گفته میشود. بازگشت زندگی انسانها به طبیعت در طول تئاتر نمونهای از ناتورئالیسم است.
مدرنیسم یکی از انواع ژانر تئاتر بوده که معنای آن گرایش فکری و رفتاری به پدیدههای فرهنگی امروزی و پیشرفته و کنار زدن سنتهای قدیمی انسان است. در حقیقت سبک مدرنیسم سبکی گسترده و بیانتها بوده که ترکیبی از هنر، اقتصاد و فرهنگ را شامل میشود.
کمدی یکی از سبکهای تئاتر است که در ظاهر به دنبال خنده بوده و در باطن به دنبال مسائل مختلف مانند نقضهای جامعه است. این سبک کمدی، قوانینی رسمی داشته و به دنبال طنزی عقلپسند، عمیق و حرکات حسابشده بازیگران است.
در سبک کمدی رمانتیک، تمرکز بیشتر بر روی موضوع عشق است. در واقع به صورت خندهدار و کمدی به عشق پرداخته میشود. در این سبک ساختار کمدی کلاسیک کمتر مورد استفاده قرار میگیرد.
تفاوت سینما و تاتر در چیست؟ هیچوقت یادم نمیره که از پنجم ابتدایی عادت داشتم سر صف مدرسه سرود ملی بخونم و قرآن و شعار هفته و … و ناخودآگاه همین موضوع باعث شده بود توی جمع راحت حرف بزنم ، تا اینکه سوم راهنمایی قرار شد مدرسه گروه تأتر درست کنه و یه مربی اومد و تست گرفت و من شدم نقش اول تئاتر مدرسه ! یادش به خیر نقش یه پسری رو داشتم که نمیتونست دروغ بگه ولی پدر و مادرش ازش میخواستن دروغ بگه ، بگذریم از همون موقع متوجه شدم که واقعا بازیگری توی تئاتر خیلی سخته ، امروز میخایم در مورد همین موضوع صحبت کنیم که چرا بازی کردن توی تئاتر و تلوزیون و سینما کاملا متفاوته و حتی میشه تعریف متفاوتی از بازیگری در این موارد داشت .
خوب اولین نکته مهم در خصوص تئاتر به زبان ساده اینه که شما در تئاتر دکمه غلط کردم ندارید !! یعنی مثل سینما و تلوزیون چیزی به نام دوربین نیست که بگید Cut کنید ! دوباره بگیرید ! صدا خوب نشد ! Close Up کنید ! و خیلی از موارد دیگه ، شما در تئاتر فقط می تونید یک بار بصورت زنده برای تماشاچیان اجرا کنید و این اجرا ممکنه داخلش هر اتفاق ناخواسته ای بیوفته ! در سینما شما دکمه غلط کردم دارید و به قول خودمون می تونید پاک کن بازیگری اسمش رو بزارید ، توی سینما میشه از نابازیگر ها بازیگر ساخت اما توی تئاتر از این شوخی ها نداریم ، یا بازیگری و می تونی درست اجرا کنی یا نیستی و باید عرصه رو برای بازیگرها خالی کنی . بنابراین طبیعی هست که بهترین های سینمای ایران افرادی هستن که از دل تئاتر بیرون اومدن ، این افراد زمان کارگردان ها رو می خرن چون نیاز زیادی به تکرار سکانس ها نیست .
تئاتر زنده هست و سینما و تلوزیون مرده ، تعریفش مشخص هست و توی پاراگراف قبلی اشاره کردیم . در تئاتر مهمترین رکن بازیگرها هستن که تعیین کننده کیفیت تئاتر هستن اما در سینما و تلوزیون این کارگردان هست که همه کاره هست و کیفیت رو تعیین می کنه که خوب هست یا بد ، در تئاتر شما به عنوان تماشاچی با بازیگر ارتباط زنده برقرار می کنید ، نفس به نفس و صحنه به صحنه را حس می کنید ، در تئاتر احساس به خوبی به تماشاچی منتقل می شود اما در سینما اینکار واقعا کار هر کسی نیست . به قول سینماگران تئاتر در Long Shot تعریف می شود اما سینما در Long Shot ! Short Shot ! Close Up ! Cut و … در تئاتر شما همان زاویه دیدی را دارید که همه دارند و نسبت به صحنه مسلط هستیم اما در سینما ما چیزی را می بینیم که دوربین می خواهد ببینیم !
تنوع در لباس ، سناریو و … در تئاتر خیلی بیشتر از سینما است و بحث بازیگری مفهومی در تئاتر بیشتر وجود دارد . تئاترها چندان جنبه تجاری برای بازیگران یا کارگردان ندارد اما سینمای فعلی ما در ایران حداقل در تجارت و فیلم های درب و داغون لودگی خلاصه شده است که برای به اصطلاح کارگردان سودآور باشد ، در تئاتر بازیگر باید قدرت مدیریت صحنه را داشته باشد و بتواند با تماشاچی و احساساتش ارتباط بگیرد و تاثیری البته روی کارش نباید داشته باشد اما در سینما و تلوزیون صحنه ای وجود ندارد ! اگر اشتباهی شد براحتی قابل تصحیح است . جالب هست که بدونید در سینما امکان دوبله وجود دارد اما در تئاتر این امر معمولا با تغییر کردن بازیگر صورت می گیرد.
البته نباید سینما را زیاد ساده در نظر بگیرید ، سینما امکان معروف شدن سریعتر بازیگران را دارد همانطور که خیلی ها بدون استعداد بازیگری در سینما چهره می شوند و اینکار تنها با رابطه و … انجام می شود . در سینما لوکیشن های متنوعی وجود دارد ، روش های مختلفی برای رساندن پیام به مخاطب وجود دارد و امکان استفاده از جلوه های تصویری وجود دارد اما این موارد برای تئاتر وجود ندارد.
در واقع سینما بسیار بسیار ساده تر از تئاتر است و اگر کسی می خواهد وارد عرصه سینما شود برای اینکه تبدیل به بهترین چهره شود نیاز به شروع از صحنه تئاتر دارد. تئاتر بازی کردن بسیار سخت است و لذت تماشای آن نیز بسیار زیباست.