«رمان مهمترین و معروفترین شکل تبلوریافتهی ادبی روزگار ماست.» این جملهی کوتاه از کتاب عناصر داستان جمال میرصادقی، بیکم و کاست گویای جایگاه والای رمان است. پدیدهای که در کنار ارزش هنری و فرهنگی کمنظیرش، لذتآفرینی بیبدیل است. در این یادداشت از چیستی رمان، سیر رمان در مکتبهای ادبی عصر جدید، طلیعهی رماننویسی در ایران و ژانرهای رمان گفتهایم.
بسیاری از نویسندگان و پژوهشگران ادبی از دید خود تعریفی از رمان ارائه دادهاند، این تعاریف گرچه نقاط مشترکی دارد اما تفاوتهایی نیز در آنها دیده میشود. سیروس شمیسا در کتاب انواع ادبی خود داستان را اثر روایی منثوری میداند که بنایش بر جعل و خیال است، داستانی که اگر بلند باشد رمان نام میگیرد و در غیر این صورت داستان کوتاه خوانده میشود، البته در این میانه انواع دیگری نیز جای میگیرد.
ناصر ایرانی نویسنده و پژوهشگر ادبی در کتاب هنر رمان خود، یک معنای خاص و یک معنای عام برای رمان برشمرده است. از نظر او رمان در معنای عامش ناظر به تمام شکلهای داستان منثور بلند برساختهی تخیل، با ساختاری زیباییشناختی است. کل نظامیافتهی منسجمی که اجزای آن با هم و با کل وابستگی متقابل دارند و هدفش بیشتر لذتبخشی است و گاهی آموزش. او معنای خاص رمان را در شکلی از داستان منثور بلند میداند که از اوایل قرن هجدهم در اروپا پدید آمد و شخصیتها و روایتش گرچه مبتنی بر تخیل است، آنچنان واقعنماست که گویی در زندگی واقعی با آن آشنا بودهایم. در فرهنگ اصطلاحات ادبی «هاریشا»، آثار داستانی با کمتر از ۳۰ تا ۴۰ هزار کلمه، «قصه»، «داستان کوتاه» و «داستان بلند یا ناولت» خوانده شده، اما حداکثری برای طول رمان در نظر گرفته نشده است.
معادل انگلیسی رمان، novel است که از واژهی ایتالیایی novella به معنی مطلب کوچک تازه ریشه گرفته است. در بسیاری از کشورهای اروپایی برای نامیدن این نوع از داستان واژهی رمان بهکار میرود و رواج این واژه در ایران نیز به آشنایی اولیهی ادبای ایرانی با رمان از طریق آثار فرانسوی بازمیگردد. در فرهنگ آنگلوساکسون به غیر از کلمهی نوول که مرسوم است، شکلی از رمان که اتکای بیشتری به خیال و افسانه دارد و بهرهای کمتر از واقعنمایی برده، رمانس خوانده میشود. یکی از اجداد رمانهای امروزی، روایات پیکارسک یا رندنامه است که در قرن شانزدهم در اسپانیا رواج یافت. روایاتی که با زوال فئودالیسم و برآمدن طبقهی متوسط و بورژوا در آن ایام پدید آمد و به مسائل این طبقه نیز با لحنی هجوآمیز و طنز پرداخت. یکی از مهمترین نمونههای پیکارسک، دن کیشوت اثر سروانتس است که الگو و راهگشای قدرتمند خلق رمان در نسلها و قرنهای بعد شد. رابینسون کروزوئه اثر دانیل دفو را نیز یکی از نمونههای مهم پیکارسک خواندهاند.
زندهیاد ناصر ایرانی، برای رمان چهار رکن اصلی برشمرده است. او رکن اول رمان را جهان میداند. جهانی که از دوران باستان تا قرن هجدهم معادل «طبیعت» در نظر گرفته میشد و یکی از معانی متعددی که طبیعت در دل خود داشت، «زندگی» بود. جهانی که برخی نیز آن را جامعه و واقعیت میدانند. ایرانی جهان را مادر رماننویس میداند که در شکلگیری سیمای انسانی و شخصیت هنری او بسیار موثر است. رکن دوم رمان، رماننویس است. رماننویسی که در مقام یک هنرمند باید فرزند جهان، جامعه و زمانهی خود باشد. رکن سوم رمان، خود رمان دانسته شده است. رمان در دورههای تاریخی پیشین هنر نازلی برشمرده میشد به حدی که صاحبنظران از تحلیل و نقد آن نیز سر باز میزدند؛ اما عصر جدید زمینههای لازم را برای نوزاییاش به وجود آورد و این نوع از آفرینش ادبی را به جایگاهی والا رساند. رکن چهارم رمان خواننده است. از نگاه ناصر ایرانی رماننویسی کاری اجتماعی است و رماننویس نمیتواند همچون زاهد عزلتگزیدهای در بیابان دورافتادهی خالی از مردم باشد. از این رهگذر اهمیت خواننده و پیوند نویسنده با مردم و مخاطبانش فهمیده میشود.
شناخت مکتبهای ادبی برای آشنایی با سیر رماننویسی که در غرب آغاز شد و بالیدن گرفت، الزامی است. یکی از آثار ارزشمند برای آشنایی با این مکاتب، کتاب مکتبهای ادبی سیروس شمیسا است. در این بخش از یادداشت جایگاه رمان در برخی از مکتبهای مهم ادبی، از قرن هفدهم میلادی به بعد را به طور خلاصه بررسی میکنیم.
یکی از مهمترین مکتبهای ادبی غرب در عصر جدید کلاسیسم است؛ (البته صفت کلاسیک مصادیق دیگری نیز دارد، همچون آثار نویسندگان دوران باستان و نیز هر اثر گرانسنگ و مهمی که در عصر جدید نوشته شود) از آنرو که غایت نویسندگان این مکتب تقلید از نویسندگان عهد یونان و روم باستان بود، رغبتی آنچنان به نوشتن رمان که پدیدهی جدیدتری بود نیافتند، به این جهت تنها میتوان به نام مادام دو لافایت به عنوان رماننویس مهم مکتب کلاسیک اشاره کرد.
رشد رماننویسی از قرن هجدهم که عصر ظهور مکتب رمانتیسم بود، آغاز شد و عللی همچون انقلاب کبیر فرانسه، انقلاب صنعتی انگلیس و پیدایش طبقهی متوسط و ژورنالیسم داشت. یکی از خصیصههای اصلی رمانتیسم، فاصلهگرفتن از ادبیات اشرافی دورهی پیشین بود. ویکتور هوگو نویسندهی بزرگ فرانسوی و صاحب رمان کمنظیر بینوایان از این مکتب ادبی برآمده است، رمانی که یکی از درخشانترین نمونههای ادبیات داستانی تا به امروز است. این مکتب البته نویسندهی برجسته کم ندارد، بزرگانی همچون الکساندر دوما، والتر اسکات، گوته، شیلر و پوشکین نویسندگان این مکتب مهم ادبی هستند.
قرن نوزدهم، قرن استیلای همزمان بورژوازی و رماننویسی بود. عصری که در آن رئالیسم که کمی پیشتر با غایتی واقعگرایانه و در واکنش به رمانتیسم، در فرانسه سر برآورده بود، بهعنوان مکتبی قدرتمند تثبیت شد و از پیاش غولهایی به جهان ادبیات پاگذاشتند که احتمالا تاریخ مشابهشان را دیگر نخواهد دید. داستایوفسکی و تولستوی و چخوف و تورگنیف روس، بالزاک و استاندال و فلوبر فرانسوی، چارلز دیکنز و جورج الیوت و هنری جیمز انگلیسی، جک لندن و مارک تواین آمریکایی تعدادی از مهمترین نویسندگان رئالیست هستند که جایگاهشان در تاریخ ادبیات یگانه است. ذکر این نکته لازم است که رئالیسم در ادبیات روسیه دورههای مختلفی را تجربه کرد و انقلاب و تشکیل اتحاد جماهیر شوروی نقشی اساسی در این تقسیمبندی تاریخی ایفا نمود. در آمریکا نیز آغاز دههی چهارم قرن بیستم مصادف با ظهور نویسندگان بزرگی همچون ارنست همینگوی و جان اشتاینبک بود که بازگشت به ایدههای رئالیسم را در قالب نئورئالیسم رقم زدند.
قرن نوزدهم مکاتب دیگری را نیز به خود دید، که شبیهترین آنها به رئالیسم، ناتورالیسم بود. مکتبی که از یافتهی جدید علمی وقت، بهخصوص نظریهی تکامل داروین و نیز نظریات اندیشمندانی همچون آگوست کنت تاثیری جدی پذیرفت. سرسلسلهی مکتب ناتورالیسم امیل زولای فرانسوی بود. او اعتقاد ویژهای به نقش وراثت و محیط در شکلگیری اعمال شخصیتهای داستانش و سرنوشت آنها داشت. تاکید ناتورالیسم بر روی زشت زندگی بود و عمرش نیز به درازا نکشید.
قرن بیستم نیز مکاتب ادبی مختلفی را به خود دید، از جمله سورئالیسم یا فراواقعگرایی که در سال ۱۹۲۲ رسمیت یافت. بنیاد سورئالیسم بر رویاها و اوهامی است که در ضمیر ناخودآگاه نویسنده جریان دارد. سورئالیسم یکی از نتایج رشد روانکاوی در قرن بیستم است.
رئالیسم جادویی جریان ادبی مهم دیگر این قرن است که در وجه خیالانگیز و جادوییاش با سورئالیسم اشتراک دارد و تفاوتش در زمینهی واقعگرایانهی آن است که به جادو آمیخته میشود. رئالیسم جادویی اوج خود را در رمانهای نویسندگان آمریکای لاتین همچون گابریل گارسیا مارکز تجربه نمود. قرن نوزدهم و بیستم شاهد زایش و رشد جریانها و مکاتب فلسفی و ادبی دیگری نیز بوده است که از آن جمله میتوان به اگزیستانسیالسم با نویسندگانی همچون سارتر و کامو و پستمدرنیسم با نویسندگانی مثل ونهگات و فلن اوبراین اشاره کرد.
برای آشنایی با تاریخ رماننویسی در ایران، آشنایی با روند تکوین نثر جدید فارسی که از دورهی قاجاریه آغاز شد، ضروری است. یکی از بهترین آثار در این زمینه، کتاب پایهگذاران نثر جدید فارسی به قلم حسن کامشاد است. دو عامل مهم تاثیرگذار بر شکلگیری نثر نوین فارسی، ترجمهی آثار غربی و ژورنالیسم بود و از دیگر سو ترجمهی آثار داستانی و رمانهای غربی اولین گام از حرکتی بود که به داستاننویسی مدرن فارسی انجامید. یکی از اولین و تاثیرگذارترین رمانهای ترجمهشده در آن دوره، سرگذشت حاجی بابای اصفهانی از جیمز موریه بود که به دست میرزا حبیب اصفهانی به فارسی برگردانده شد. ترجمهی آثار الکساندر دوما نیز نقش مهمی در آشنایی ایرانیان با رمان داشت.
یکی از ژانرهای محبوب برای نویسندگان در اواخر دورهی قاجار و پس از انقلاب مشروطه، رمان تاریخی بود. محمدباقر میرزا خسروی، شیخ موسی نثری، حسن خان بدیع و صنعتیزادهی کرمانی نویسندگانی بودند که در آن دوره رمان تاریخی نوشتند. جریان رماننویسی در ایران با نویسندگان دیگری همچون مشفق کاظمی، محمد مسعود، جهانگیر جلیلی ادامه یافت، اما نامی که از پیشینیان درخشش بیشتری یافت، محمدعلی جمالزاده بود.
حسن کامشاد، جمالزاده را شناسندهی فنون اروپایی نگارش داستان کوتاه میداند. حسن میرعابدینی در کتاب شهروند شهرهای داستانی که در آن به زندگی و آثار جمالزاده پرداخته است، او را پایهگذار داستاننویسی جدید فارسی عنوان میکند. از جمالزاده با عناوین دیگری همچون آغازگر سبک واقعگرایی در ادبیات ایران نیز یاد کردهاند. او اولین مجموعه داستان خود را با نام یکی بود یکی نبود در سال ۱۳۰۰ منتشر کرد. حسن میرعابدینی از قول بسیاری از منتقدان ادبی یکی بود یکی نبود را مهمترین حادثهی ادبی در مقطع ۱۳۰۰ و طلیعهی ادبیات داستانی واقعگرایانه میخواند. جمالزاده بیست سال پس از این مجموعه داستان، از سال ۱۳۲۰ و از پی سکوتی طولانی، دوباره شروع به انتشار داستان کوتاه و رمان کرد. جریان داستاننویسی مدرن ایران با آثار نویسندگان مهم دیگری همچون صادق هدایت (که برخی او را اولین نویسندهی رمان به معنای مدرن آن میدانند)، بزرگ علوی، صادق چوبک، بهآذین، غلامحسین ساعدی، سیمین دانشور، جلال آلاحمد، علیمحمد افغانی، احمد محمود، رضا براهنی، هوشنگ گلشیری، محمود دولتآبادی و نویسندگان دورههای بعدی، ادامه یافت و نقاط عطف و اوجش را تجربه کرد.
ژانر کلمهای فرانسوی به معنای تیپ، نوع و دسته است. انواع محصولات هنری از ادبیات گرفته تا موسیقی و سینما، در ژانرهای مختلفی دستهبندی میشوند؛ بدین ترتیب براساس معیارهایی مشخص، آثاری که صاحب ویژگیهای تعریفشدهی مشترکی باشند، در یک ژانر قرار میگیرند؛ هر چند این دستهبندیها مطلق نبوده و مانند هر پدیدهی دیگری با گذشت زمان دستخوش تغییر شدهاند.
اگر در آغاز مسیر کتابخوانی و مطالعهی رمان هستید، ژانر ماجراجویی برای آغاز این مسیر جذاب و بینظیر بهترین انتخاب خواهد بود. رمان ماجراجویی، همانگونه که از نامش پیداست، پر از اتفاقهای هیجانانگیز است که معمولا از همان آغاز چشمان مخاطب را به خود میدوزد و او را با خود به جهانی جذاب میکشاند. در این داستانها، قهرمان داستان به آغوش خطر میرود وبا چالشهای بزرگی مواجه میشود. نویسندگان بزرگی دست به نوشتن این رمانها زدهاند و آثاری ارزشمند و محبوب از خود به جای گذاشتهاند؛ اگر به سراغ مارک تواین و رمانهای کمنظیرش بروید، بعید خواهد بود دیگر هیچگاه خود را از لذت رمان خواندن محروم کنید. ماجراهای هاکلبری فین که در سال ۱۸۷۶ و پس از ماجراهای تام سایر منتشر شد، یکی از نمونههای کمنظیر رمان ماجراجویی است. کنت مونت کریستو اثر ارزشمند الکساندر دوما، موبی دیک هرمان ملویل و سپیددندان جک لندن نمونههای مهم رمانهای ماجراجویی هستند.
اگر چه در بسیاری از رمانها، بخشی از داستان به روابط عاشقانه اختصاص مییابد اما ژانر عاشقانه خود بهعنوان یک ژانر مهم و مستقل داستانی مستقل شناخته میشود. داستانهایی که در آنها یک ماجرای عاشقانه محوریت پیدا میکند و گاهی ضلع سومی به اضلاع عاشقانهی داستان اضافه میشود و تقابلی پدید میآید و گاهی نیز حادثهای داستان را به تراژدی تبدیل میکند. از رمانهای محبوب عاشقانه میتوان به بلندیهای بادگیر امیلی برونته، غرور و تعصب جین آستین، عشق سالهای وبا از گابریل گارسیا مارکز اشاره کرد. در میان رمانهای فارسی نیز رمان عاشقانهی مهم و جذاب کم نیست. چشمهایش از بزرگ علوی، سال بلوا از عباس معروفی، یک عاشقانهی آرامِ نادر ابراهیمی و بامداد خمارِ فتانه حاجسید جوادی نمونههایی از رمانهای زیبای عاشقانهی ایرانی هستند.
رمان تاریخی برای علاقهمندان ادبیات داستانی و تاریخ لذتی توامان است؛ داستانی که در دورهای خاص از تاریخ و در بستر شرایط اجتماعی آن دوره روایت میشود. حفظ روح زمانهای که داستان در آن روایت میشود، نیاز به دانش تاریخی و مطالعهی بسیار دارد، از اینرو خلق رمان تاریخی درست و بیاشکال، کوششی مضاعف میطلبد. معمولا در میان شخصیتهای رمان تاریخی، شخصیتهای مهم تاریخی اعم از چهرههای سیاسی و فرهنگی و هنری و کسانی که نامی از آنها باقی مانده است، وجود دارد و داستان نیز غالبا بهطور موازی در کنار رخداد تاریخی ویژهای اتفاق میافتد.
از والتر اسکات رماننویس و شاعر اسکاتلندی به عنوان آغازگر ژانر تاریخی در رماننویسی یاد میشود. رمان آیوانهو که داستانی از دل قرن دوازدهم و جنگهای صلیبی در دورهی حکمرانی ریچارد شیردل را روایت میکند، یکی از معروفترین آثار والتر اسکات است.
رمان تاریخی در ادبیات فارسی نیز پیشینهی قابل اعتنایی دارد که در بخشهای قبل بدان اشاره شد. اما یکی از مهمترین تاریخینویسان ادبیات داستانی فارسی، رضا جولایی است که چند دهه سابقهی درخشان نویسندگی دارد. نویسندهی بزرگی که خواندن کتابهایش تجربهای متفاوت، ارزشمند و لذتبخش است. آخرین کتاب جولایی، خندهی خورشید اشک ماه که چندی پیش منتشر شد، راوی داستانی جذاب و نفسگیر در دل ماجرای به توپ بستن مجلس در دورهی محمدعلی شاه قاجار است.
ژانر جنایی یا پلیسی و کارآگاهی، در میان ژانرهای مختلف رمان یکی از محبوبترینهاست و اقبال طیف متنوعی از خوانندگان را به همراه داشته است. داستانهای این ژانر حول یک جنایت و قتل اتفاق میافتد و کارآگاهی حرفهای یا آماتور برای یافتن جانی وارد عمل میشود و در پی حل معما برمیآید. معمولا گرههایی در اینگونه داستان وجود دارد که فرآیند گشودن آنها هیجان ویژهای به همراه میآورد و مخاطب را با خود تا پایان داستان میکشاند.
یکی از نویسندگان مهم رمان جنایی آرتور کانل دویل نویسنده و پزشک اسکاتلندی است. دویل خالق یکی از محبوبترین شخصیتهای داستانهای جنایی، شرلوک هولمز است.
آگاتا کریستی نویسندهی مشهور انگلیسی و خالق هرکول پوآرو و خانم مارپل، دیگر نویسندهی شاخص رمانهای جنایی است. آگاتا کریستی رکورد پرفروشترین داستانهای تاریخ را در مجموع به خود اختصاص داد. یکی دیگر از نویسندگان صاحبنام رمان جنایی، ریموند چندلر نویسندهی بزرگ آمریکایی است که از داستانهایش اقتباسهای سینمایی متعدد و مهمی صورت گرفته است. نویسندگان ایرانی نیز نوشتن رمانهای پلیسی را آزمودهاند که یکی از بزرگترین و نامآشناترین آنها قاسم هاشمینژاد نویسنده، عرفانپژوه و مترجم فقید است.
ادبیات داستانی گمانهزن مجموعهای متنوع از ژانرها است که وجه اشتراک تمامی آنها، فضای غریب و عناصری است که امکان وجود در دنیای واقعی ندارند. از اینرو داستانهای گمانهزن نشانهای آشکار دارند، اگر داستانی دیدید که شخصیتهایش موجوداتی هستند که به هر آنچه دیدهاید و میتوانید ببینید شبیه نیستند، این داستان زیرمجموعهای از ادبیات گمانهزن خواهد بود. از اینرو رمانهای فانتزی بخشی از ادبیات گمانهزن به حساب میآیند و رمانهای علمی-تخیلی و داستانهای ژانر وحشت نیز میتوانند جزء ادبیات گمانهزن باشند. البته ادبیات داستانی گمانهزن به این سه ژانر محدود نمیشود و میتواند انواع بیشتری را در برگیرد.
داستانهای فانتزی، داستانهایی جذاب با عناصر جادوییاند و در جهانی برساختهی ذهن نویسنده اتفاق میافتند که البته زمینهاش را از جهان واقعی میگیرد. ریشههای داستان فانتزی به اسطورهها و داستانهای فولکلور بازمیگردد که بسیاری از آنها با سنت شفاهی از نسلی به نسل دیگر به ارث رسیدهاند. از جورج مکدونالد، نویسندهی قرن نوزدهمی اهل اسکاتلند، به عنوان اولین نویسندهی رمان فانتزی یاد میشود. نویسندهی همعصر او ویلیام موریس انگلیسی نیز از پیشگامان ادبیات داستانی فانتزی مدرن است. یکی دیگر از فانتزینویسان مهم مدرن، تالکین نویسندهی رمان محبوب ارباب حلقههاست که امروزه کمتر دوستدار ادبیات و سینما هست که حداقل اقتباس جذاب سینمایی این اثر ماندگار را ندیده باشد.
برخی صاحبنظران پیشینهی ژانر علمی-تخیلی را در دوران باستان میجویند. داستانهای علمی-تخیلی آنچنان که از عنوانشان پیداست، داستانهای خیالانگیزی هستند که مضمون آنها بلندپروازیهای علمی است؛ هر داستانی که در آن ماشین سفر در زمان، آدمفضاییها، موجودات جهشیافتهی شگفتآور و عجیب و غریب و چیزهایی شبیه به این حضور داشته باشد، یک داستان علمی-تخیلی است. برخی از داستانهای علمی-تخیلی، بعضی دستاوردهای علمی و شگفتآور بشر را سالها قبل از وقوع، پیشبینی کردند، از طرفی بسیاری از کودکانی که بعدها دانشمند شدند و مرزهای علم را درنوردیدند با داستانهای علمی-تخیلی با علم آشنا شدند و شیرینیاش را چشیدند و این امتیاز ویژهی این ژانر است.
آیزاک آسیموف دانشمند روستبار آمریکایی و استاد بیوشیمی دانشگاه بوستون یکی از مهمترین نویسندگان داستانهای علمی-تخیلی است. آرتور سی کلارک مخترع بریتانیایی یکی دیگر از دانشمندانی است که نوشتن رمان علمی-تخیلی را تجربه کرده است، آن هم تجربهی کمنظیری به نام ۲۰۰۱: ادیسهی فضایی. در کنار این دو نویسنده، رابرت آنسون هاینلاین آمریکایی نیز به عنوان یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین نویسندگان ژانر علمی-تخیلی شناخته میشود.
نویسندهی ژانر وحشت، آنگونه که از نامش پیداست، راوی داستانی در فضایی ترسناک و بعضا منزجرکننده است. ریشهی داستانهای ترسناک نیز در غرب به یونان و روم باستان بازمیگردد. دو دستهی عمده در داستانهای ژانر وحشت وجود دارد: داستان روانشناسانه و داستان فراطبیعی.
شخصیت رمانهای ژانر وحشت فراطبیعی، موجودات ناشناختهای همچون ارواح و شیاطین و خونآشام هستند. از دیگر سو داستانهای وحشتناک روانشناسانه بر پایهی شخصیتهایی با مشکلات روانی همچون قاتلان زنجیرهای خلق میشوند. ریشهی داستان ژانر وحشت در دورهی جدید را باید در ابیات گوتیک دید که در قرن هجدهم همگام با رمانتیسم رشد کرد. هنر گوتیک البته به قرون وسطی باز میگردد و بازگشت به آن در دورهی جدید با هوراس والپول، نویسندهی انگلیسی آغاز شد، بازگشتی که البته از پس نگاهی تحقیرآمیز به فرآوردههای قرون وسطی میآمد. رمان قلعهی اوترانتوی او عنوان یک روایت گوتیک را در ذیل خود داشت و این عبارت برای اولین بار، در این کتاب به کار گرفته شد. او این عبارت را برای شوخی و تداعی وحشیگری قرون وسطایی استفاده کرد، امری که امروزه از پسِ عنوان هنر گوتیک به ذهن تداعی نمیشود. این ژانر نقطهی اوجش را در داستانهای ادگار آلن پو تجربه کرد؛ شاعر و نویسندهی آمریکایی که از بنیانگذاران جنبش رمانتیسم در این کشور بود. برام استوکر نویسندهی ایرلندی یکی دیگر از رماننویسان کلاسیک ژانر وحشت و خالق رمان دراکولا است.